ظرفیت

/zarfiyyat/

    capacity
    content
    equal
    measure
    tether
    volume
    valency
    valence

فارسی به انگلیسی

ظرفیت باربری هواپیما و فضاناو
payload

ظرفیت پذیرش
throughput

ظرفیت حافظه
memory

ظرفیت حرارتی دستگاه های حرارتی
rating

ظرفیت داشتن
admit, hold

ظرفیت فکری
mentality

ظرفیت کامل
shipload

ظرفیت یا واحد ظرفیت
valency

مترادف ها

capacity (اسم)
صلاحیت، ظرفیت، استعداد، گنجایش، مقام

acumen (اسم)
تیز هوشی، تیز فهمی، فراست، ظرفیت، بینایی

valence (اسم)
ظرفیت، ارزش، بنیان، قدر، ظرفیت شیمیایی، ارزایی، واحد ظرفیت، بنیان ترکیب اتمی

valency (اسم)
ظرفیت، ارزش، بنیان، قدر، ظرفیت شیمیایی، ارزایی، واحد ظرفیت، بنیان ترکیب اتمی

volume (اسم)
توده، ظرفیت، جلد، کتاب، دفتر، سفر، حجم، اندازه، طومار، مجلد، درجه صدا

span (اسم)
ظرفیت، پوشش، اندازه، محدوده، یک وجب، وجب، مدت معین، گستردگی، فاصله معین

gumption (اسم)
ظرفیت، ظرافت، ابتکار، عقل سلیم

پیشنهاد کاربران

البته ظرف از واژه ژرف آمده یعنی گود و عمیق و در ظرفیت اشاره به گودی و عمق مطلب دارد
تنگ و توان هم که پیشتر گفته بودم نیز همچنان زیباست
پتانسیل
از آنجا که {ظرفیت} هر چیز، {بیشنه} آن چیز برای چیزی را نشان می دهد، از این روی، میتوان از {بیشینگی} بهره برد.
یادمان نرود که باید همه پیشنهاد ها بکار گرفته شوند و پخش شوند.
بِدرود!
1 - ظرفیت ( توانایی، قابلیت ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
تون tun ( اوستایی )
اَتوکی atuki ( پهلوی: atukih )
هونَرتات hunartāt ( اوستایی: hunaretāt )
شایندگی ŝāyandegi ( کردی )
...
[مشاهده متن کامل]

ویاژس vyāžas ( سنسکریت: vyācas )
2 - ظرفیت ( گنجایش ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، بجز گنجایش، این است:
پتیمان patimān ( پارسی کهن: patimāna )

می توانیم از واژه ی " گُنج" به جای حجم بهره ببریم و واژه ی گنجایش را به جای ظرفیت به کار بگیریم.
ظرفیت و توان آنرا ندارم = تُنگ و توان آنرا ندارم
ظرفیت و تحمل برخی افراد بالاست = تُنگ و تاب برخی از افراد بالاست.
توانمندی
ظرفیّت همه انسانها همه باهم؛ کم هست وکافی نیست برای دریافت رحمت الله الواسعة؛
وبه "خلیفة الله" نیاز دارند تا وساطت کند وواسطه وشفیع باشد تا به الرحمان برسند واز نِعم ولطائف وزیبائی ورحمت های الهی . . . بهره ببرند. ودر وراهی بجز این خلیفة ( یا خلفاء ) وجود ندارد.
"یا باب الله الواسعة"
گنجایش، توانایی
گنجایش، وسع، وسعت، گیرش
این واژه در زبان پارسی کاربردهای گوناگونی دارد پس میتوانیم از واژه های جایگزین مانند
توانایی، گنجایش، پذیرش بهره برداری کنیم
مقدار
ظرفیت یعنی آزاد ، وسع، گنجایش .
توانایی
جنبه!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس