جامه مقدسی است که یهودیان هنگام خواندن نماز وتفیلا میپوشند و به زبان عبری به آن طالیت می گویند


باسلام طیلسان بیشتر نام چادرنمازاست دررکوع سجود زینت انسان است یاعلی مدد.
طیلسان:
دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی "طیلسان " می نویسد : ( ( طیلسان لباس ویژه ی فقها بوده است و تقریباً برابر با کلمه ی طاق و در فارسی غالباً طاق و طیلسان به عنوان لباس نشان رسمی علمای دین به کار می رود. بعدها گویا به عنوان لباس طبقات دیگر مردم نیز به کار رفته است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( چون به حکمِ اوست، خواهی تاج خواهی پای بند
چون نشانِ اوست، خواهی طیلسان خواهی غیار ) )
توضیح بیت: : چه تاج و چه پایبند، چه طیلسان و چه غیار ، چون داده ی خداوند است در نظر عارف یکسان است .
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 339. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی "طیلسان " می نویسد : ( ( طیلسان: تازی شدهٔ تالشان پارسی است؛ و آن جامه ای فراخ و بلند بوده است که بر دوش می افکنده اند. این جامه را
بیشترْ پیشوایان دین، قاضیان و کشیشان در بر می کرده اند؛ از این روی، آنان را گاه" طیلسانْدار خوانده اند. ) )
( ( مستان صبح چهره، مُطّرا به مَی کنند
چون پیر ْ تیلسان ِ مطرا برافکند ) )
برگردان بیت: آنان که از زیبایی و گیرایی بامداد سرمستند، یا آنان که از نوشیدن بادهٔ بامدادین سرخوشند چهره را به باده شکفته و شاداب می گردانند، در آن هنگام که سپهر کهن، بالاپوش نغز و زیبای شب را به سویی می افکند؛ یا بالاپوش نغز و زیبای روز را بر دوش می اندازد.
( رخسار صبح ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۷۲، ص۲۷۷. )
دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی "طیلسان " می نویسد : ( ( طیلسان لباس ویژه ی فقها بوده است و تقریباً برابر با کلمه ی طاق و در فارسی غالباً طاق و طیلسان به عنوان لباس نشان رسمی علمای دین به کار می رود. بعدها گویا به عنوان لباس طبقات دیگر مردم نیز به کار رفته است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( چون به حکمِ اوست، خواهی تاج خواهی پای بند
چون نشانِ اوست، خواهی طیلسان خواهی غیار ) )
توضیح بیت: : چه تاج و چه پایبند، چه طیلسان و چه غیار ، چون داده ی خداوند است در نظر عارف یکسان است .
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 339. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی "طیلسان " می نویسد : ( ( طیلسان: تازی شدهٔ تالشان پارسی است؛ و آن جامه ای فراخ و بلند بوده است که بر دوش می افکنده اند. این جامه را
بیشترْ پیشوایان دین، قاضیان و کشیشان در بر می کرده اند؛ از این روی، آنان را گاه" طیلسانْدار خوانده اند. ) )
( ( مستان صبح چهره، مُطّرا به مَی کنند
چون پیر ْ تیلسان ِ مطرا برافکند ) )
برگردان بیت: آنان که از زیبایی و گیرایی بامداد سرمستند، یا آنان که از نوشیدن بادهٔ بامدادین سرخوشند چهره را به باده شکفته و شاداب می گردانند، در آن هنگام که سپهر کهن، بالاپوش نغز و زیبای شب را به سویی می افکند؛ یا بالاپوش نغز و زیبای روز را بر دوش می اندازد.
( رخسار صبح ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۷۲، ص۲۷۷. )
طیلسان واژه عربی ( معرب یا واژه دخیل ) که برابرِ فارسی آن ( تالشان ) به معنای ؛ جامه بلند و گشاد ، ردا
جامه ی بلند و گشاد که قضات و خواص حکومتی بر دوش می انداختند