لری بختیاری
شاب، گاریژ، وُنِیدُگ، رَوُندِرَو:طویله
در یکی از گویش های زبان کردی کرمانجی:
پاگ ✅ P�g
طویله: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
پاوال pāvāl، خاوال ( خراسانی )
شوگاه ŝugāh، درش darŝ، خپاک xapāk، شبغا ŝabqā، شبگاه ŝābgāh، گاباره gābāre ( دری )
کمرا
در معنی * رشته* نیز استعمال شده است.
کس فرستاد و مرا بخواند و آن * طویله مروارید* از من بخرید. ( سیرالملوک تصحیح هیوبرت دارک )
واژه طویله
معادل ابجد 60
تعداد حروف 5
تلفظ tavile
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: طویلَة]
مختصات ( طَ لِ ) [ ع . طویلة ]
آواشناسی tavile
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ فارسی عمید
( آخیه خانه ) آخیه خانه. [ خی ی َ / ی ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) طویله. اصطبل. پاگاه. آخُر.
طویله کلمه عربی نیست. فقط در نگارش به اشتباه از حرف ط استفاده می شود. اصل واژه پارسی و بصورت تویله یا تبیله نوشته می شود . جز دوم کلمه همان بیل است.
طویله کلمه ای تورکی بوده و در اصل توله می باشد و از طویل عربی گرفته نشده است فقط به دلیل رد گم کردن مثل خیلی لغات تورکی دیگر با حروف عربی نوشته می شود مانند قاطر قطار صندوق طلسم عقاب اذوقه و غیره
محل نگهداری حیوانات حلال گوشت
استبل برگرفته از واژه stable انگلیسی است و نوشتن آن با ص و ط تازی خود لغزشی بیش از پیش است پس نه به کار بردن استبل، نه اصطبل و نه طویله شایسته است می توان از واژه پارسی �آخور � بهره برد
همانگه فرستادگان را براه
... [مشاهده متن کامل]
از ایوان فرستاد نزد سپاه
که تا اسب گردان به آخور برند
از افکندیها همه بشمرند
اصابل ( ج اصطبل )
محل نگهداری حیوانات چهار پا
اصطبل
در گویش مردم شهرستان زرند اِشا
در پهلوی " پهست " برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
آغل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)