واژهٔ طوطی معرب واژهٔ �توتی� پارسی است از ریشه ی واژه ی توت مربوط به زبان کرمانی ( t� ) ، مازندرانی ( تیر ) ، ( تیر ) ، خوارزمی از ( twt ) ، واخی tыt، tыẟ، Munji tūy، Parachi tī، Waneci ( tūwa، təwā ) ، سانسکریت तूत ( tūta ) ، तूद ( tūda ) ، ( लू کشمیری ) تول ) ، تُل ( تول ) ، اودیا ତୁଳ ( توحا ) و غیره، همه به معنی توت است. جهت وام گیری بین واژه های ایرانی و هند و آریایی مورد مناقشه است. معنای آن پرنده ای سبز رنگ است که به علت خوردن توت به آن توتی می گویند، هر چند که در عربی به این کلمه برای نامیدن این پرنده استفاده نمی شود. در زبان اردو و نیز به زبان هندی آن را �طوطا� می نامند و شکرشکن، شکرفشان، شکرمقال، شکرین مقال، شیرین زبان، شیرین سخن، بلبل زبان خوش نوا و خوش حرف از صفات او هستند. در ادبیات پارسی و به ویژه در میان اشعار شعرایی چون مولوی و عطار از طوطی و صفاتش که غالباً آمیخته با صفاتی انسانی است، به نیکی یاد شده است کلمهٔ طوطی در زبان فرانسوی toto گفته شده است. ... [مشاهده متن کامل]
منابع ها. Asatrian, Garnik ( 2011 ) A Comparative Vocabulary of Central Iranian Dialects ( Persian ) , Tehran: Safir Ardehal Publications, page 397 hombabaaH4z2AB4yur2f9l1613421751. pdf ……………… Borjian, Habib ( 2010 ) “Nes�b - e Tabari Revisited: A Mazandarani Glossary from the Nineteenth Century”, Acta Orientalia Academiae Scientiarum Hungaricae, volume 63, number 1, page 53b of 39–62 https://www. academia. edu/8074681/_Nesâb - e_Tabari_Revisited_A_Mazandarani_Glossary_from_the_Nineteenth_Century_ …………………. Borjian, Habib ( 2003 ) “Oroš nkataṙumner Mazandarani barbaṙi baġajaynakan hamakargi cagman šurǰ. Hin iranakan *t, *d ew *θ [Notes on the origins of Mazandarani consonant system: Old Iranian *t, *d and *θ]”, in Orientalia. EPH Arewelagitutʻyan fakulteti eritasard dasaxosneri ew aspirantneri gitakan hodvacneri žoġovacu ( in Armenian ) , volume I, Yerevan: Caucasian Centre for Iranian Studies, page 62 https://www. academia. edu/8074681/_Nesâb - e_Tabari_Revisited_A_Mazandarani_Glossary_from_the_Nineteenth_Century_ ……………………. . ^ Benzing, Johannes ( 1983 ) Chwaresmischer Wortindex, Wiesbaden: Harrasowitz, page 618 ……………………. . Steblin - Kamenskij, I. M. ( 1999 ) Etimologičeskij slovarʹ vaxanskovo jazyka [Etymological Dictionary of the Wakhi Language] ( in Russian ) , Saint Petersburg: Peterburgskoje Vostokovedenije, , page 369 ……………………. Gauthiot, Robert ( 1915 ) “Quelques observations sur le Mindj�ni”, in M�moires de la Soci�t� de Linguistique de Paris ( in French ) , volume 19, page 153 of 133–157 https://archive. org/details/mmoiresling19soci/page/153/mode/2up …………………… Morgenstierne, Georg ( 1929 ) Parachi and Ormuri ( Indo - Iranian Frontier Languages ) , volume I, Oslo: Instituttet for Sammenlignende Kulturforskning; H. Aschehoug & Co. ( W. Nygaard ) , page 292a ……………………. Elfenbein, Josef ( 1967 ) “Laṇḍa, Zor Wəla! Waṇecī”, in Arch�v Orientalni[5], volume 35, page 598 of 563–606 https://kramerius. lib. cas. cz/view/uuid:e58cace3 - 3e46 - 11e1 - bdd3 - 005056a60003?page=uuid:272b13b6 - 3e47 - 11e1 - bdd3 - 005056a60003 …………………… Mayrhofer, Manfred ( 1996 ) Etymologisches W�rterbuch des Altindoarischen [Etymological Dictionary of Old Indo - Aryan][6] ( in German ) , volume II, Heidelberg: Carl Winter Universit�tsverlag, page 253 https://archive. org/details/EtymologischesWrterbuchDesAltindoarischenMayrhoferEWA21992 …………………… Laufer, Berthold ( 1919 ) Sino - Iranica: Chinese contributions to the history of civilization in ancient Iran, with special reference to the history of cultivated plants and products ( Fieldiana, Anthropology; 15 ) , volume 3, Chicago: University of Illinois Urbana - Champaign, page 582 https://archive. org/details/sinoiranicachin00laufgoog/page/n406/mode/1up?view=theater ……………………. Hehn, Victor with Schrader, Otto ( 1911 ) Kulturpflanzen und Haustiere in ihrem �bergang aus Asien nach Griechenland und Italien sowie in das �brige Europa[7] ( in German ) , 8th edition, Berlin: Gebr�der Borntraeger, page 393 https://archive. org/details/kulturpflanzenu00paxgoog/page/393/mode/1up?view=theater …………………. . Turner, Ralph Lilley ( 1969–1985 ) “tūta”, in A Comparative Dictionary of the Indo - Aryan Languages, London: Oxford University Press https://dsal. uchicago. edu/cgi - bin/app/soas_query. py?qs=5900&matchtype=default ………………… Steblin - Kamenskij, I. M. ( 1982 ) Očerki po istorii leksiki pamirskix jazykov. Nazvanija kulʹturnyx rastenij [Essays on the history of Pamir languages. Names of cultivated plants] ( in Russian ) , Moscow: Nauka, pages 88–89
طوطی رمانی به قلم زکریا هاشمی است که اوّلین بار در سال ۱۳۴۸ منتشر شد. این کتاب به دلیل پس زمینهٔ شهوانی داستان در زمرهٔ آثار ممنوعه در جمهوری اسلامی قرار گرفته و پس از انقلاب ایران ( ۱۳۵۷ ) در ایران تجدید چاپ نشده است. زکریا در سال ۱۳۵۷ فیلمی به همین نام و بر اساس همین کتاب کارگردانی کرد و خود نیز در آن به ایفای نقش پرداخت، امّا این فیلم هیچ گاه اجازهٔ اکران نیافت. ... [مشاهده متن کامل]
روایت داستان به صورت تک گویی و سبک ادبی آن واقع گرایی است. این داستان جزء داستان هایی است که به بیان مشکلات جوانان و نیز زندگی فاحشه ها می پردازد. داستان حول شخصیت همیشه مست هاشم، راوی داستان و دوست دوران کودکی اش بهروز در محلّهٔ شهر نو تهران می گذرد. طوطی نام یکی از روسپی های شهر نو است که نام داستان به او بر می گردد. زندگی هاشم و بهروز در می گساری و وقت گذراندن در شهر نو می گذرد. هاشم و بهروز سرگردان از همه جا به روسپی خانه پناه می برند و روسپیان وامانده از همه جا ملتمسانه در پی تکیه گاه به هاشم پناه می برند، امّا هاشم خود، خوب می داند که او نیز، بیش از هرزه ای بی کس و به دور از امّید، نیست. طوطی، فاحشهٔ یهودی، نجات خود را از زندگی نکبت بار روسپی گری در هاشم می یابد و ملتمسانه از هاشم کمک استمداد می کند، امّا هاشم . . . . . . . . . جاذبهٔ کتاب از سویی در گزارش روشن قواعد حیات در محلات پست، توصیف چهره های نیمه تاریک راندگان و گردش زندگی در عشرت خانه های آلوده است؛ و از سویی در گفتگوهای ریزبافت و کاملاً خون داری است که بر گرد مسائل مبتذل شکل می گیرد. گفتگوهایی که در این جهان بی فردا و بی امّید، تماماً میان یکه بزن ها، روسپیان و گاه مأموران نظم روی می دهد. • هاشم • بهروز • فریبا • طوطی • افسانه • طاووس
شما هرچیزی هم بگید معنی واقعی تغییر نمیکنه
درسته طوطی
تو گوه خوردی که ایران جزوی از اعراب بوده
طوطی نه عربی است نه هندی پهلوی است دهخدا گفته از توتک هندیه اما ک مخصوص پهلویه ماننده واژه که واچک بوده است
تازیان نه فقط برای خودشان بلکه برای دیگران هم زبان و حروفشان را بکار میگیرند😐
قابل توجه صمغ مقدم شما از کدوم قبیله عرب با ما تماس میگیری که نمیشناسیم. Tooti نخست از هند وارد پارسی شده ولی چون اونزمان ایران جزئی از قلمرو اعراب بود دوم به دست اعراب رسید که کردنش طوطی
طوژی چیه چرا منگل بازی در میاری ( ژ ) کِی کنار ط گذاشته شده که تو گذاشتی نام خدا رو نخراش با این کارهات
خودت پسر هم هستی ما رو خنگ فرض نکن. هرگاه فرومایگان وارد سایت شدند مومنان هلاک شدند
طوژی درستشه
در گفتگوهای عامیانه به کسی میگویند که یک سره یک چیزی را تکرار کند.
می دانستید طوطی هم مثل کلاغ زشت بوده. چون طوطی اعتراز کرده من را زیبا کن . برای همین طوطی اسیر قفس است
پارسی است و باید آن را توتی نوشت. در هیچ فرهنگ نامه و واژه نامه ی عربی ای نیامده، چون که اعراب واژه ی �ببغاء� را به کار می گیرند.
همان گونه که دهخدا هم نوشته، این واژه پارسی است. پس نگارش درست آن توتی است.