طناب

/tanAb/

    band
    binder
    line
    rope
    cord

فارسی به انگلیسی

طناب انداختن
to hang

طناب اهنی دور چیزی بستن
gird

طناب بادبان
halyard

طناب بازی
skip, skipping the rope

طناب بازی کردن
skip

طناب برای خفه کردن
garrote

طناب برای طناب بازی
tightrope

طناب بکسل
towline

طناب پرچم
halyard

طناب پشت بند
shroud

طناب پیچ کردن
rope, truss, to tie or bind with a rope

طناب تابیده
whipcord

طناب تحتانی بادبان
sheet

طناب چرخ در کشتی
capstan

طناب چهارلا
rope of four strands

طناب چوبه دار
halter

طناب خور
depth measured by a rope

طناب دار
halter, chordate

طناب در سیرک
trapeze

طناب را دور دیرکچه گره زدن
belay

مترادف ها

loop (اسم)
خفت، حلقه، چرخ، حلقه طناب، پیچ، گره، چنبر، طناب، حلقه زنی

cord (اسم)
سیم، زه، خیط، ریسمان، وتر، طناب، طناب نازک، رسن

rope (اسم)
ریسمان، طناب، رسن، ریسمان بادبان کشی

tow (اسم)
زنجیر، طناب، دوتا، یدک کش، یدک کشی

lasso (اسم)
طناب، خام، کمند، طناب خفت دار

lariat (اسم)
طناب، خام، کمند

پیشنهاد کاربران

طناب؛ تناب به مفهوم الیاف به هم تنیده شده
ریسمان؛ الیاف ریسیده شده. ریسندگی الیاف
ارتباط. رابطه
چله. چله گرفتن.
طناب کلمه ای تورکی است که از ایپ تورکی گرفته شده ودر عربی به صورت طنب به کار رفته است
این واژه ایرانی است و همخانواده با تنیدن است و درست است که تناب بنویسیم نه طناب ، دهخدا و معین و افرادی از این دست بیشتر آخوند بودند یا دست پرورده فرهنگ حوزوی و واژه نامه هایشان دچار خطای بسیار.
در گویش لکی مردم لرستان به طنا، رسن گفته می شود.
رسن . . .
قلق
numerous

بند، حبل، خطام، رسن، رشته، ریسمان
کسی که خودش بی هنره و چیزی از خود برای عرضه به جامعه و نازیدن بهش نداره ، خودش رو به یک گروه بزرگتر میچسبونه تا افتخارات اون گروه یا قوم رو مال خودش کنه و قضیه همینه. خواهر یا برادر عزیز ، ترک و کرد و فارس و لر و بلوچ ، ما هزاران ساله که داریم اینجا کنار هم زندگی میکنیم و همونطور که همه از یک پدرومادریم زبانهامون هم از یک زبان مادر گرفته شده ، واسه همینه که شما اینهمه کلمه ی مشترک بین فارسی و ترکی پیدا میکنی ، نه فارسا این کلماتو از ترکا گرفتن و نه برعکس ، بلکه هر دو از یک زبان مادر این کلماتو به ارث بردن.
...
[مشاهده متن کامل]

این داستان ترک و عرب و فارس رو هم یه مشت استعمارگر درست کردن که ما رو به جون هم بندازنو ثروتهامونو ببرن ، پس نوکر بی جیره و مواجب اونا نشیم .
طناب در اصل به معنی خیمه و چادره و از ریشه ی تنیدن نیست که بعضیا بالا گفتن. این کلمه که در شعر حافظ با لفظ طنبی به معنی سکو و تخت و نشیمنگاه به کار رفته با کلمه ی کنف فارسی و canopy درانگلیسی به معنی سایبان و ایوان همریشه است و ربطی به تنیدن نداره ، ترکی هم نیست ، ط هم فقط در عربی نیست ، بلکه همونطور که دیدیم در فارسی هم هست.

در زبان لری بختیاری به طناب، ، وریس*وه رس*می گویند

طناب یعنی طناب
در پهلوی " وندگ" برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
رسن٬ریسمان
شکل نوشتاری طناب همچنین استفاده از باب عربی افعال و ساختن واژه اطناب به معنی زیاده گویی یا روده درازی سبب این اشتباه شده است که گروهی، تناب را عربی بدانند. اما تناب در واقع با تنیدن که یک واژه فارسی است هم ریشه میباشد.
تناب واژه ای پارسی از ریشه "تنیدن" گرفته شده است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس