"برآمد" برآمدن= بالا آمدن، برآمد= طلوع فروشد= غروب چو فردا برآید خور از خاوران برآئیم یکسر به مازندران. فردوسی. بس زود برآمد ز فلک کوکب سعدم چه سود که در وقت فروشد چو برآمد. ... [مشاهده متن کامل]
مسعودسعد. اگر آفتاب فروشدی تا روز دیگر همان وقت نشایستی هیچ خوردن. ( مجمل التواریخ و القصص ) . بسی برآید و بی ما فروشود خورشید بهار و گاه خزان باشد و گهی مرداد. سعدی. چو خورشید آوازه او برآمد همانگاه ماه مقنع فروشد خاقانی
طلوع: همتای پارسی این واژه ی عربی ( از ریشه طلع ) اینهاست: پَرگاس pargās ( دری ) سنه sane ( سغدی ) سُئو sou ( گیلکی )
آسیدن = بالا آمدن ، طلوع و بر دمیدن خورشید
طلوع ( tolu ) : در زبان تونگایی ( Tongan ) به معنی عدد سه است.
طلوع ( tolu ) : در زبان ( Tongan ) به معنی عدد سه است
بهترین جایگزین طلوع خورشید ، از واژه برآمدن و برآمنش هست.
طلوع نام یک آلبوم موسیقی اثر معین در سال ۱۳۸۶، خوانندهٔ ایرانی است که در سبک پاپ تهیه شده و دارای ۱۱ آهنگ است. معین در این آلبوم، در کنار هنرمندان خارج از ایران با برخی هنرمندان داخل ایران نیز همکاری داشته ... [مشاهده متن کامل]
است. بابک بیات آهنگسازی قطعات این آلبوم را بر برعهده و ترانه سرایان آن بابک صحرایی، اهورا ایمان و ترانه مکرم، همگی از ترانه سرایان جوان داخل ایران بودند. معین در مصاحبه ای اعلام کرده گرچه «از کارهای قدیمی اش فاصله نگرفته ولی بله نوگرایی روی آورده است. »
زیبنده است که از واژه های" برآمد و بردمید ( دمید ) " بهره ببریم و همچنین از کارپایه هایشان برای کارواژه ساختن بهره گیریم"برامدن، بردمیدن"
طلوع یک واژه کاملا پارسی است چون عربی آن می شود یعلو واژه طلوع صددرصد پارسی است.
( آفتاب زدن ) ( مصدر ) طلوع کردن آفتاب .
خورشید دمیدن . [ خوَرْ / خُرْ دَ دَ ] ( مص مرکب ) طلوع آفتاب . برآمدن آفتاب . ( از آنندراج ) : گفتم ای بخت بخسبیدی و خورشید دمیدگفت با اینهمه از سابقه نومید مشو. حافظ ( از آنندراج ) .
سحر = Dawn
شروع روز
شمشیر کشیدن خورشید ؛ کنایه از سر زدن خورشید. طلوع آن : چو خورشید شمشیر رخشان کشید شب تیره را گشت سر ناپدید. فردوسی.
بیرون امدن خورشید
انواع طلوع: 1 - طلوع صبح ( طلوع فجر ) :آغاز وقت نماز صبح 2 - طلوع آفتاب ( طلوع خورشید ) : پایان وقت نماز صبح
واژه ی طلوع که بهتر است آنرا تورو یا طولو نوشت، در اصل پارسی آریایی هست و اگر در زبان های دیگر بکار گرفته میشود، از پارسی به آن زبان ها رفته این و دوم اینکه واک یا حرف و یا هرپ �ط� در پارسی پهلوی وجود دارد و عربی نیست.
خورآیِش ( آمدنِ خورشید )
دمیدن، بر دمیدن
روشن شدن هوا
روز : day : ساعت ۶ روز : am 6 بامدادان : dawn سپیده دم، پگاه، خورخیز، برآمد : sunrise پیشین : morning نیم روز : midday, noon : ساعت ۱۲ روز : pm 12 شب : night : ساعت ۶ شب : pm 6 پسین : evening, afternoon ... [مشاهده متن کامل]