طلسم

/telesm/

    amulet
    charm
    enchantment
    fetish
    gris-gris
    hex
    magic
    mojo
    mumbo jumbo
    spell
    talisman

فارسی به انگلیسی

طلسم امیز
glamorous, glamourous

طلسم انگیز کردن
glamorize

طلسم شدن
charm, to be spell-bound, to become inextricable

طلسم شده
spellbound

طلسم گر
witch-doctor, medicineman, exorcist, wizard, medicine-man

طلسم گری
witchcraft

طلسم ودو
voodoo

طلسم کردن
bewitch, charm, conjure, enchant, spellbind, to spell, to cast a spell upon, to charm, to enchant

مترادف ها

bewitchment (اسم)
فریفتگی، فریب، طلسم، سحر، افسون

mumbo jumbo (اسم)
ورد، طلسم، خرافات، سخنان نامفهوم

amulet (اسم)
حرز، طلسم، سنگ طلسم

talisman (اسم)
طلسم، جادو، تعویذ، جادوگرانه

spell (اسم)
حمله، دوره، طلسم، افسون، جادو، جذابیت

fetish (اسم)
طلسم، بت، صنم

mascot (اسم)
طلسم، نظر قربانی، چیز خوش یمن

charm (اسم)
طلسم، سحر، افسون، فریبندگی، دلربایی

incantation (اسم)
طلسم، سحر، افسون، جادوگری، جادو، افسون گری، افسون خوانی، تبلیغات

cantrip (اسم)
فریب، طلسم

juju (اسم)
طلسم، افسون، بت، نظر قربانی

joss (اسم)
طلسم، بت چینی

obeah (اسم)
طلسم

phylactery (اسم)
طلسم، پیشانی بند و بازوبند، تعویذ

پیشنهاد کاربران

طلسم: این واژه در یونانی تلسمه telesma بوده ( و در سال 1637 به زبان فرانسه راه یافته و تلیسمن talisman شده است ) ( le Petit Robert 1 ) و از آن جا به عربی رفته و طلسم شده است؛ و در فرهنگ لسان العرب نوشته ابن منظور ( 1311 میلادی ) و مجمع البحرین که در سال 1668 میلادی نگاشته شده آمده است؛ یعنی پیش از آن که به زبان فرانسه رود، به عربی راه یافته است.
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی: کِلین kelin ( خراسانی: kelina )

واژه طلسم
معادل ابجد 139
تعداد حروف 4
تلفظ telesm
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: طَلَّسم، معرب، مٲخوذ از یونانی]
مختصات ( طِ لِ ) [ معر. ] ( اِ. )
آواشناسی telesm
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
پایین
اشتباه زدم
واژه طلسم کاملا پارسی است چون در عربی می شود الاملاء این واژه یعنی طلسم صد درصد پارسی است.
پارسی ان نیرنگ است
Magical formula intended to trigger a magical effect
An incantation, a spell, a charm, an enchantment or a bewitchery, is a magical formula intended to trigger a magical effect on a person or objects. The formula can be spoken, sung or chanted. An incantation can also be performed during ceremonial rituals or prayers. In the world of magic, wizards, witches, and fairies allegedly perform incantations.
...
[مشاهده متن کامل]

تلفظ: ( طِ لِ )
[ معرب ]
( اسم )

۱ - جادو.
۲ - نوشته ها یا اشکالی غیرعادی برای ج ادو کردن چیزی یا کسی.

کنترل اتش

طلسم افکن:طلسم شکن
( ( گنج نظامی که طلسم افکنست
سینه صافی و دل روشنست ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 428 . )
طلسم در اصل ترکیبی عربی فارسی از دو واژه ( تله ؛ اسم ) که تله فارسی به معنی ( دام ) واسم که عربی است درست شده ؛ورویهم یعنی اسم کسی یا چیزی را با انواع روش تسخیر وبه دام انداخت
طلیسم : از تالیسما در یونانی گرفته شده است .

بپرس