to ask, to request, to beg
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
تقاضا کردن، درخواست کردن، طلب کردن، طلبیدن، خواهش کردن، خواستار شدن، تمنا کردن
تقاضا کردن، طلب کردن، مطالبه کردن، خواستار شدن
طلب کردن، طلبیدن، جستجو کردن، بازرسی کردن، گشتن، پژوهیدن، پوییدن، با دقت جستجو کردن
پرسیدن، خواستن، سوال کردن، جویا شدن، طلب کردن، طلبیدن، دعوت کردن، پرسش کردن، خبر گرفتن، خواهش کردن، برای چیزی بی تاب شدن
طلب کردن، طلبیدن، جستجو کردن، پیگردی کردن، پوییدن، جوییدن
ربودن، طلب کردن، باد کردن
پیشنهاد کاربران
درگویش بندری هوس کردن معنی میدهند . . . . مثلا. . خیلی طلب ماهی ام کردن . . . . خیلی هوس ماهی کرده ام
جویا شدن
خواستار شدن
طالب شدن
خواستن