سلیم
طلب: زندگی، مانند: . . . در شرح شمه ئی از احوال طلب خود باز نموده می شود یعنی در گزارش اندکی از چگونگی زندگی ام بازگو می شود. . . ص68 از کتاب سی و شش صحیفه سید سهراب ولی بدخشانی
خواهش , تقاضا , التماس, خواستن
طلب , یعنی خواستن , تقاضا, خواهش, التماس
واژه طلب عربی است به پارسی می شود درخواست کردن این واژه کاملا پارسی است این واژه یعنی درخواست کردن صد درصد پارسی معنی دست این واژه است.
کامیدن: طلبیدن
کامنده: طالب
کامیده: مطلوب
کامند: طلبه
داوکام: داوطلب
پارشکام: تجزیه طلب
خواسته
حق و حساب
لهجه و گویش تهرانی
طلب ، رشوه، دستلاف
یه ساعت طلبت از من از اون زنونه هاش که دلتُ آب می کنه. ( از نمایش نامه سوگنامه برای تو . جنتی عطائی )
خواستن طلب کردن درخواست کردن
خواستن.
جست وجو، التماس، خواست، تقاضا، خواستاری، خواهش، مطالبه، جستن، خواستن، بستانکاری
متضاد : بده، بده کاری، دین، قرض
بستانکاری، خواستن، جستن، بستان کاری، خواست
سفارش معنی کلمه عربی هست که دانشمند ایرانی عربی رو با فارسی و خارجی رو به فارسی ترجمه کنه سفارش یعنی من میگم کاری کنه من میگم انجام بدید برای مثال من سفارش یک عدد پیتزا میکنم شما مایل هستید که سفارش یه گفته من را انجام بدید
این کلمه به معنی سفارش است که دانش مند ایرانی تونست اول کسی باشه که کلمه عربی رو با فارسی و خارجی رو به فارسی ترجمه کنه سفارش یعنی من میگم کاری کنه من میگم انجام بدید برای مثال من سفارش یک عدد پیتزا میکنم شما مایل هستید که سفارش یه گفته من را انجام بدهید
طلب: در طلب بکوشید، به صیغه ی اغرا در نحو عربی باب خاصی است اگر منظور از آن برحذر داشتن مخاطب باشد باب تحذیر می خوانندو اگر منظور ترغیب کسی به چیزی باشد آن را باب اِغرا می خوانند، همچنین یکی از مراحل آغاز سلوک است
... [مشاهده متن کامل]
‹‹طلب ای عاشقان خوش رفتار
طرب ای نیکوان شیرین کار››
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص۳۶٠. )
العِلمِ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)