camp follower
طفیلی وار
parasitic
فارسی به انگلیسی
طفیلی وار
مترادف ها
ولگرد، خزپوش، بیکاره، طفیلی، دربدر، خانه بدوش
زنبور عسل نر، سخن یکنواخت، طفیلی
سوسمار، طفیلی، مارمولک، بزمجه
طفیلی، کسی که دور می زند، ادم بدنام، الت استهزا
طفیلی، انگل، صدای مزاحم، پارازیت
طفیلی، ابر حمام، انگل، اسفنج
درکش، طفیلی، مفت خور
پیشنهاد کاربران
( آویزون ) معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > آویزون
کسی که مرتبن کنه می شود و بدون دعوت همه جا می رود. طفیلی
کسی که مرتبن کنه می شود و بدون دعوت همه جا می رود. طفیلی
منسوب به طفیل، وابسته، آن که وجودش یا حضورش در جایی ، وابسته به وجود کس یا چیز دیگری است؛میهمان ناخوانده
سربار . . . . . مفتخور . . . . . . انگل . . . .
میانه خور کناره گرد ؛ یعنی آنکه در میانه مفت می خورد و راست راست می گردد. کنایه است از کسی که تن به هیچ کاری نمی دهد و جز خوردن و بیکار گشتن کاری ندارد. ( از یادداشت مؤلف ) . میانه خور است ( یا ) میانه خورم و کناره گرد. نظیر: کن وسطا و امش جانباً. ( امثال و حکم دهخدا ) .
میانه خور و کناره گرد