طغیان

/toqyAn/

    rebellion
    revolt
    rising
    uprising
    insolence
    outburst
    overflowing
    inundation

فارسی به انگلیسی

طغیان عواطف
flare

طغیان کردن
flood, mutiny, rebel, revolt, to overflow(its banks), to rage, to rebel

طغیان کردن رودخانه
overflow

مترادف ها

outbreak (اسم)
شیوع، بروز، طغیان، وقوع، درگیر

riot (اسم)
غوغا، اشوب، داد و بیداد، یاغیگری، فتنه، بلوا، طغیان، شورش

sedition (اسم)
اشوب، اغتشاش، فتنه، طغیان، شورش

rebellion (اسم)
عناد، سرکشی، تمرد، طغیان، شورش، عصیان

outburst (اسم)
ظهور، انفجار، فوران، طغیان

insurgency (اسم)
یاغیگری، تمرد، طغیان، شورش، قیام

insurgence (اسم)
یاغیگری، تمرد، طغیان، شورش، قیام

insurrection (اسم)
فتنه، طغیان، شورش، قیام، بر خیزش

revolt (اسم)
بهم خوردگی، طغیان، شورش، انقلاب

overflow (اسم)
اضافی، سیل، طغیان، سرریز، طغیان اب

uprising (اسم)
خیز، بلوا، برخاستگی، طغیان، شورش، قیام، بر خیزش

high water (اسم)
مد دریا، دریا در حال مد، پر ابی، طغیان

rage of the sea (اسم)
طغیان

rout (اسم)
وفور، جمع، گروه، طغیان، بی نظمی و اغتشاش

پیشنهاد کاربران

طغیان. [ طُغ ْ ] ( ع مص ) درگذشتن از اندازه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . از حد درگذشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مجمل اللغه ) : فمایزیدهم الا طغیاناً کبیراً. ( قرآن 60/17 ) ؛ [ ترسانیدن ما ] ایشان را نمیفزاید مگر طغیانی و عصیانی بزرگ و طغیان مجاوزةالحد باشد. ( تفسیر ابوالفتوح سوره بنی اسرائیل آیه 60 ) . زیاده روی. تجاوز از حد. تجاوز از قدر. اعتداء از حدود و مقادیر. || گمراهی. || بلند شدن و درگذشتن از حد کفر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . || بطر. سرکشی کردن از حق. ( منتهی الارب ) . زیادتی کردن در معاصی و ظلم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . اسراف در ظلم و گناه. غلو درکفر. و بعید نیست که اصل آن تورانز یونانی باشد و تیران فرانسه هم از آن است. و عرب هم که �ملک الروم �را در کتب تواریخ به لفظ طاغیه تعبیر میکنند در وجه تسمیه آن گویند: لکثرة طغیانه و فساده. رجوع به توران شود. || نافرمانی. سرکشی
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. لغت نامه دهخدا

طغیان = نبارش
طغی: تجاوز الحدود. از حد ها ( عدل ) خارج شد.
طاغی:کسیکه به این آیة" أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی" عمل نمیکند.
سرریز کردن، سرکشی
surge
سر تافتن
سرکشی و تجاوز
معنی=ازحد خود گذشتن، بالا امدن آب دریا
سرپیچی
فکر کنم اشوب و سر و صدا

طغیان ( Outbreak ) :[پزشکی ] مترادفی برای همه گیری. بعضی اوقات و در مواردی که بخواهند اهمیّت و یا شدت افزایش بیماری را دست کم بحساب بیاورند، از این واژه استفاده می کنند. به عبارت دیگر واژه طغیان برای بیان همه گیری های محدود در مقابل همه گیری های گسترده مورد استفاده قرار می گیرد.
طغیان بر وزن طغیر به معنای نا فرمانی
" سپوزش " : از بن سپوختن به معنای طغیان کردن .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)