طعنه زدن


    quip
    to speak ironically
    to say one thing and mean another

فارسی به انگلیسی

طعنه زدن به
to taunt, to reproach

مترادف ها

reproach (فعل)
خوار کردن، سرزنش کردن، ملامت کردن، عیب جویی کردن از، طعنه زدن، سرکوفت دادن

quip (فعل)
طعنه زدن، مزه ریختن، ایهام گفتن

taunt (فعل)
سرزنش کردن، طعنه زدن، شماتت کردن، دست انداختن و متلک گفتن

needle (فعل)
اذیت کردن، سوزن دوزی کردن، با سوزن تزریق کردن، طعنه زدن

پیشنهاد کاربران

تیکه انداختن
به کنایه سخن گفتن ، زخم زبان زدن
نیش زبان زدن
طعنه زدن

بپرس