طرد

/tard/

    boycott
    discard
    exclusion
    ostracism
    rejection
    repulse

فارسی به انگلیسی

طرد اللباب
incidentally

طرد و تکفیر
ban

طرد کردن
boycott, deny, exclude, ostracize, reject, to reject, to banish, to excommunicate

مترادف ها

ablation (اسم)
فرسایش، قطع، ریشه کنی، قطع عضوی از بدن، طرد

rejection (اسم)
طرد، رد، عدم پذیرش، ردی، وازنی، مردود سازی

depilation (اسم)
طرد

ostracism (اسم)
طرد، نفی بلد

banishing (اسم)
طرد

exorcism (اسم)
طرد، جن گیری

elimination (اسم)
طرد، محو، حذف، زدودگی، رفع

ejection (اسم)
طرد، پس زنی، اخراج، بیرون رانی

excommunication (اسم)
طرد، تکفیر

ejectment (اسم)
طرد، دفع، دعوای استرداد، حق تصرف ملک و مطالبه خسارت

epilation (اسم)
طرد، اپیلاسیون

freeing (اسم)
طرد

resection (اسم)
قطع، طرد، برش

پیشنهاد کاربران

ارسل الطردعن طریق البروالبحر
بیرون راندن
بسته
راندن
دور کردن و راندن دیگران از خود
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
دَنت ( اوستایی )
دَووژ davuž ( اوستایی: دْووژ dvuž )
نیراس ( سنسکریت )

بپرس