طراحی

/tarrAhi/

    designing
    planning
    sketching
    draftsmanship

فارسی به انگلیسی

طراحی داخلی
interior design

طراحی لباس زنانه
couture

طراحی کردن
design, to sketch, to plan

مترادف ها

architectonics (اسم)
ساختمان اثر ادبی، فن معماری، طراحی

designing (اسم)
طراحی

sketching (اسم)
طراحی، طرح ریزی

modeling (اسم)
طراحی، گچ بری، مدل سازی

drafting (اسم)
طراحی

modelling (اسم)
طراحی، گچ بری، مدل سازی

پیشنهاد کاربران

ساخت
با احترام. پیشنهاد شخصی بنده این است که می توانیم با آمیختن پیشوند در بن کار واژه زاییدن ( که اینجا منظور زایش و آفرینش هنری، فرهنگی و اندیشگی هست ) واژه های زیر را بسازیم
طرح:در زای
طراح:در زاگر
...
[مشاهده متن کامل]

طراحی:در زاگری، درزایی
به نظر می رسد واژه های پیشنهادی با designe انگلیسی نیز همانندی آوایی دارد

نگارشگری، نگارندگی
پی ریزی کردن
چارچوب بندی کردن
کلمه "طراحی" ( tartih ) در فارسی به احتمال زیاد از زبان آرامی، یکی از زبان های سامی که نیاکان زبان عربی هستند، وام گرفته شده است. در زبان آرامی، کلمه "طراز" ( taraza ) وجود داشت که به معنی "ترتیب" یا "انتظام" بود. این معنی زمانی که به فارسی وام گرفته شد، به مفهوم "طراحی" تکامل یافت.
...
[مشاهده متن کامل]

بنابراین، از نظر تقدم زمانی، ریشه "طراحی" ( tartih ) به احتمال زیاد در زبان آرامی شکل گرفته و حتی قدمتی قبل از عربی دارد. این کلمه با تغییر معنایی به سمت "طراحی" از آرامی وارد فارسی شد و عربی معادل مستقیمی برای آن ندارد.

طراحی در فارسی میتونه به چند جور ( بسته به نوع طراحی و دیزاین ) به کار برده بشه مثلا طراحی و دیزاین سفره غذا : ( ( چینش ) ) گزینه خوبیه که سفره آرایی هم گویند پس ( ( آرایییدن یا آرایش ) ) هم میشه استفاده کرد در جای مناسبش.
نمودگری
دزاین
در نمود ، در : در زبان اوستایی به چم کشیدن همگون با درو ، دراز ، دریو ، درد ، نمود به چم هر آنچه از ذهن به تجلی و ظهور و جلوه می کشد، و واژه نمودگر برای طراح و نمود و نماد برای طرح
دیسانش
( دیس: شکل )
رسم
‏دیزانیدن = شکل کشیدن، to design، طراحی کردن
دیزانش = عمل طراحی
دیزانیده = designed
دیزانشگر = designer
{دیزانیدن: دیز ( ریخت دیگری از دیس به معنای شکل ) پسوند کارواژه ساز �انیدن�. رویهمرفته به معنای ساختن یک شکل چه در ذهن چه بر روی کاغذ}
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
بازنمایی ( بر پایۀ پیشنهاد خوب فرهنگستان زبان و ادب )
مدل سازی
نقاشی کشیدن
طراحی : طرح ریزی ، مدل سازی
ترایی= طراحی
تراییدن = طراحی کردن
نقش انگاری
Farzad
کشیدن
طراحی کردن

برنامه ریزی
نقاشی کردن
طراحی: :[ اصطلاح انتشارات]طراح بابهره گیری از ذوق هنری ، فن روان بشناسی، ابتکار عمل و حس زیبا شناختی میان بخش ها و اجزای گوناگون توازن، وحدت وتناسب ایجاد میکند . ویراستار کتاب را پس از ویرایش به بخش طراحی
...
[مشاهده متن کامل]
ارائه میدهد. طراح جای صفحات ، اندازه حروف و نوع آنها حاشیه ها و فضا های خالی صفحات ، محل و نوع و شکل تصاویر و جداول ، اجزای سه گانه کتاب و جلد و روپوش جلد را طراحی میکند.

به فارسی: بَرسه ( بَرسیدن ) ، وانِشان ( وانِشیدن، وانِشان کردن/زدن )
بَرسه ( Barse ) مانند آلمانی Entwurf و عربی Al - Tarh به معنی انداختن است، زیرا طرح گاهی با فعل انداختن به کار میرفته. حافظ : طرحی نو در اندازیم.
...
[مشاهده متن کامل]

وانِش ( Vaneshaan ) نیز مانند انگلیسی Design و فرانسه ای Dessin از وا:de و نش/نشان:sign ساخته شده.

واژه طراحی در زبان اربی از واژه اوستایی دَر به چم کشیدن گرفته شده است از ریشه اوستایی دَر واژه های draw و drag در زبان انگلیسی و همچنین واژه traho در زبان لاتین نیز ساخته شده اند که همگی به چم کشیدن هستند، در زبان پارسی نوین هم واژه های بسیاری وجود دارند که ریشه آن ها به واژه اوستایی دَر برمی گردد مانند
...
[مشاهده متن کامل]

درو : کشیدن و بریدن فرآورده های کشاورزی، دریدن:کشیدن و پاره کردن، دره: دریدگی میان کوه ها، دراز :کش آمدگی، درز : کشیدگی و پارگی، درج :نوشتن، دریا : پهنه آبی طراحی تراهی طرح دَر تَر طراح ترا درا

پیسازی/پی سازی
پینمود/ پی نمود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس