طراح

/tarrAh/

    couturiere
    designer
    draftsman
    drawer
    tracer
    modeller
    sketcher
    schemer

فارسی به انگلیسی

طراح جامه زنانه
couturier

طراح داخلی
interior decorator, interior designer

مترادف ها

architect (اسم)
معمار، طراح، مهراز

designer (اسم)
طراح

modeler (اسم)
طراح

draftsman (اسم)
طراح، نقشه کش، تهیه کننده لوایح قانونی

sketcher (اسم)
طراح

modeller (اسم)
طراح

schemer (اسم)
طراح، خیال باف، تمهید کننده

limner (اسم)
طراح

پیشنهاد کاربران

با احترام ، پیشنهاد شخصی بنده این است که می توانیم با آمیختن پیشوند در به بن کار واژه زاییدن ( که اینجا منظور زایش و آفرینش هنری ، فرهنگی و اندیشگی هست ) واژه های زیر را بسازیم
طرح:در زای
طراحی :در زایی، درزاگری
طراح:درزاگر
معنی هنری؛
نگار گر
آرا
معنی دیگر؛
برنامه ریز
نگارنده، نخشه کش، نگارشگر
نمودگر
نقشه کش
انگار گر ، . . الگوساز . .
نقاش طرح ریز
هنداختار، برآران
در پهلوی " هنداختار " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
هنداخ = طرح

پی نویس

بپرس