به زبان سنگسری
طاق طاق tagh tagh
به معنای آلت تناسلی زنان نیز هست. [قدیم]
as per
according to
Pursuant to something = done according to a particular law, rule, contract etc
بروفق
بر طبق یعنی بر حَسبِ
in accordance with
بر حسب واقعه
be predicated on/upon something
طبق = بر اساس = According to
According to Obtained statistics : بر اساس/طبق آمار بدست آمده
طبق کلمه ای است عربی و به جای آن از بگوید به نحوی به عنوان
😐 لااقل این عربی از اون عربی بهتره
لایه
پوشش
در خودرو طبق شامل قطعه ای فولادی یا چدنی بوده که قسمت:سیستم دمپر ( فنر و کمک فنر ) ، توپی چرخ ( سگ دست ) را با کمک بوش طبق به شاسی خودرو متصل میکنند.
به موجب . . . . . . . . . . . . .
مبنی بر . . . . . . . . . . .
بنا به . . . . . . . . . . .
طبقِ . . . . . . = موافقِ . . . .
طَبَق : سینی بزرگ
" در آن میان فرموده بود سرِ حسنک پنهان از ما آورده بودند و بداشته در طبقی با مِکبَّه. "
تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۳۵.
باید گفت : که" طبق" یا به آذری " طاباق "همان سینی نیست ، بلکه چیزی شبیه به سینی است که نسبت به سینی لبه های بلندی دارد و در قدیم در روستا ها معمولا از جنس چوب یا فلز بود که در آن نان و یا انواع میوه می شد قرار داد. در اشعار شهریار هم آمده است.
... [مشاهده متن کامل]
دوز وقته دولار تاختا طاباق ادویه ایله
اول وَقتَه آنام سانجیلانار زنجفیل اولماز
یعنی ( از بد بختی ) در ایام عادی طبق چوبی ما پر از ادویه است ولی در روزی که مادرم دل درد می گیرد نمی شود در آن زنجفیلی پیدا کرد.
و یا در حیدر بابای شهریار می خوانیم
بوستان پوزوب کتیرردیک آشاغی
دولدوراردیق اوده طاختا طاباقی
یعنی ( چه روز های خوشی ) که هندوانه ها و خربزه های جالیز را می آوردیم در خانه به طبق چوبی می ریختیم.
کلیات ترکی شهریار
بر اساس
برپایه، به گفته ( مبنا عربی است )
برمبنای
تازی شده " تپگ و تپو" پارسی
سینی ، بشقاب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)