طب

/tebb/

    medicine

فارسی به انگلیسی

طب اطفال
pediatrics

طب داخلی
internal medicine

طب سوزنی
acupuncture

مترادف ها

physic (اسم)
طب

medicine (اسم)
دارو، پزشکی، طب، دوا، علم طب، علم علاج

medical profession (اسم)
طب

پیشنهاد کاربران

واژه طب
معادل ابجد 11
تعداد حروف 2
تلفظ teb[b]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: طبّ] ( پزشکی )
مختصات ( طِ بّ ) [ ع . ]
آواشناسی tebb
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

پزشکی
طب:پزشک، طبیب
طِب
اسل این واژه پارسی است و همان واژه ی تَب است و طبیب و پزشک کسی است که تَب بیمار را اندازه می گیرد.
بهتر است این واژه به چهر تِب نوشته شود.
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
مَد ( اوستایی )
دُروپ ( اوستایی: دْروو druv )
کایاژ ( سنسکریت: کایَچیکیتسا )
آیور yurã ( سنسکریت: آیوروِدَ )
وَگید ( سنسکریت: وَئیدیَکَ )

بپرس