طاقچه

/tAqCe/

    niche
    recess
    ledge
    shelf
    rack

فارسی به انگلیسی

طاقچه دیوارکوب
bracket, console

طاقچه روی بخاری
mantel(shelf)

مترادف ها

recess (اسم)
کنار، تعطیل موقتی، گوشه، تنفس، پس زنی، باز گشت، طاقچه، تو رفتگی، فترت، تو رفتگی در دیوار، عقب نشینی، دوره فترت

rack (اسم)
شکنجه، عذاب، قفسه، طاقچه، چرخ دنده دار، چنگک جالباسی، بار بند، جا کلاهی

console (اسم)
پیشانه، میزفرمان، طاقچه

ledge (اسم)
لبه، بر امدگی، طاقچه

shelf (اسم)
طاقچه، فلات قاره، تاقچه، رف، هر چیز تاقچه مانند

niche (اسم)
طاقچه، تو رفتگی در دیوار

پیشنهاد کاربران

مهران زمانی که چیزی از فارسی نمیدونی نوشته ها ما رو بخون از ما یاد بگیر و رد شو نیاز نیست چرت بنویسی طاق همون تاغ یا تاگ هست هر چی ساختمان تو اسلام و کشور عربستان ایرانیا ساختن همه اش مهرازی ایرانیاست اونگاه واژه اش رو عربا نوشتن؟مغز تو سرت هست که اینو میگی؟
صاقچه به سنگسری
طاوِره . . . . . رِف. . . .
تاقچه یا طاقچه لبه سقف مانند کوچک
تاق چه
چه پسوند به معنای کوچک بودن است
مانند:بچه ، پیازچه ، باغچه ، تفنگچه ، تپانچه ، حوضچه ، کلوچه و. . .
در گذشته تاگچه بوده است.
تاگ واژه ای پارسی است که گژدیسه به تازی و
تاق
تاغ
طاق
شده است.
طاقچه با واژه گان پارسی
تاگک
تاگ چه
ایوان ک
ایوان چه
جای گشت شود بهی است.
طاق فارسی نیست عربی هست برای همون
مثل قوس بنا که عربیه
تاقچه درسته نه طاقچه یه واژه پارسی رو نباید با ط نوشت
طاقچه یا لبه دیوارهای جانبی حوضچه خشک ( Altar ) :[اصطلاح دریانوردی]به یا پله در دیوارهای دو طرف حوضچه خشک که به منظور تکیه گاه شمع افقی در ارتفاع خط بارکشتی استفاده می شود. این نوع شمع زنی به منظور جلوگیری از احتمال واژگون شدن کشتی در حوضچه خشک صورت می گیرد.
طاقچه ledge : [اصطلاح کوهنوردی]محل تخت روی دیواره ، جایی که می توان روی آن ایستاد
منبع https://sporton. ir

در پارسی " تاگ کوچک"

بپرس