onerous (صفت)دشوار، شاق، سنگین، گران، طاقت فرساrepugnant (صفت)زننده، مخالف، متناقض، عنیف، طاقت فرسا، تنفرانگیزexhausting (صفت)خروجی، طاقت فرسا، خستگی اورintolerable (صفت)سخت، دشوار، طاقت فرسا، بی نهایت، غیر قابل تحمل، تحمل ناپذیر، تن در ندادنیunbearable (صفت)طاقت فرسا، غیر قابل تحمل، تحمل ناپذیر، تاب ناپذیرunsupportable (صفت)طاقت فرساunendurable (صفت)طاقت فرساinsupportable (صفت)سخت، دشوار، طاقت فرسا، غیر قابل مقاومت، تحمل ناپذیرinsufferable (صفت)سخت، طاقت فرسا، غیر قابل تحمل، تحمل ناپذیرtorturous (صفت)طاقت فرسا، زجر دار، متضمن زجر و شکنجه
نامحتمل ؛ غیرقابل تحمل . که نتوان تحمل کرد. که نتوان بر خود هموار نمود :خیزم به روم که صبرنامحتمل استجان در قدمش کنم که آرام دل است . سعدی .exhaustingتحمل گدازenervatingoverwhelming+ عکس و لینک