طاقت

/tAqat/

    guts
    bearing
    endurance
    grit
    grittiness
    stamina
    staying power
    tolerance
    toleration
    toughness
    fortitude

فارسی به انگلیسی

طاقت ان راندارم
i cannot support(or endure)that.

طاقت اوردن
stand

طاقت داشتن
bear, support, withstand

طاقت فرسا
arduous, drastic, excruciating, grueling, gruelling, hard, killing, onerous, oppressive, rough, strenuous, terrible, trying, unbearable, weighty, killer, breakneck, insupportably tiresome, intolerable

طاقت فرسا از نظر شدت
athon _

طاقت فرسا از نظر فاصله
athon _

طاقت فرسا بودن
weigh

طاقت فرسایی
severity, strenuousness

طاقت کسی را طاق کردن
try

مترادف ها

gut (اسم)
شکم، طاقت، نیرو، تنگه، روده، زه، جرات، دل و روده، شکنبه، احشاء، شکم گندگی، بنیه

forbearance (اسم)
خودداری، مدارا، طاقت، تحمل، شکیبایی، امساک

stamina (اسم)
استقامت، طاقت، بنیه، نیروی حیاتی

bearing (اسم)
رفتار، وضع، جهت، متکا، یاتاقان، بردباری، سلوک، طاقت، زاد و ولد، زایش، نسبت

patience (اسم)
بردباری، طاقت، عزا، شکیبایی، تاب، صبر، شکیب

last (اسم)
طاقت

sufferance (اسم)
طاقت، انقیاد، شکیبایی، رضایت ضمنی، سکوت موجب رضا

longanimity (اسم)
بردباری، طاقت، تحمل

gameness (اسم)
طاقت، طاقت تحمل مصائب، جان سختی

staying power (اسم)
قدرت، استحکام، طاقت، بنیه، نیروی پایداری

پیشنهاد کاربران

یارایی
توش ؛ تیو=تاب و توان ، طاقت
تاو ، تان ، تیو=تاب و طاقت
تاواتا، تاواتاو=قدرت ، طاقت
تاویدن=تحمل کردن
تاو. .
یارا
پایاب
منبع: واژه نامه لغت فرس اسدی طوسی
شکیبایی
تاب، تحمل، توان، توانایی، صبر، بردباری، وسع، یارا، رمق، مقاومت، نا، زور، قدرت، نیرو
تاب و توان، نیرو. . قدرت
تیو
تاب
پایاب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس