ضمیمه کردن، پیوستن
همراهی کردن، همراه بودن، جفت کردن، ضمیمه کردن، توام کردن، دم گرفتن، صدا یا ساز را جفت کردن
ضمیمه کردن، پیوستن، چسباندن، پیوست کردن، نسبت دادن، بستن، الصاق کردن، گذاشتن، ضبط کردن، دلبسته شدن
ضمیمه کردن، افزودن، اضافه کردن، جمع کردن، زیاد کردن، بهم پیوستن، با خود ترکیب کردن، جمع زدن
ضمیمه کردن، میخ زدن، پونز زدن
ضمیمه کردن، پیوستن، اضافه نمودن، چسبانیدن
ضمیمه کردن، برچسب زدن، ضمیمه شدن به، علامت زدن، اتیکت چسباندن به، به دنبال آوردن، گرگ به هوا بازی کردن