کفیل، پیوستگی، قرارداد، بند، ضمانت، قید، ضمانت نامه، اوراق قرضه، رابطه، زنجیر، قرارداد الزاماور، عهد و میثاق
guarantee(اسم)
ضامن، تعهد، ضمانت، وثیقه، عهده، سپرده
warranty(اسم)
تعهد، تضمین، ضمانت، ضمانت نامه، پابندان، گارانتی، امر مورد تعهد یا تضمین
guaranty(اسم)
تضمین، ضمانت، وثیقه
bail(اسم)
واگذاری، ضمانت، کفالت، حبس، تسمه، حلقه دور چلیک، سطل
pledge(اسم)
ضمانت، وثیقه، بیعانه، گرو، نوش، تعهد و التزام، سوگند ملایم، در گروگان، باده نوشی به سلامتی کسی
sponsorship(اسم)
طرفداری، ضمانت، تکفل، عهده گیری، اعانت
پیشنهاد کاربران
التزام
پشتوانش
بیمه
زامن= ضامن= تاوان ده، پاین دانی، پشتی بانی برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) . نویسنده : #مسعودلشکر نجم آبادی - امیرمسعودمسعودی ... [مشاهده متن کامل]
تاوان داری . ( حامص مرکب ) ضمانت . پذیرفتاری . ضمان . رجوع به تاوان و سایر ترکیبات آن شود.
ضَمانَت ، صحیح است . از ریشه ی ضَمان ؛ به معنیِ : به عهده گیریِ مالی بر ذِمه ی مضمون عنه ( مدیون - بدهکار ) ، توسط ضامن ، برای مضمون له ( طرف دیگر - طلبکار )
پشتوانه
بر پایه نبیگ زیبای ماتیکان هزارداتستانی برابر پارسی ضمانت واژه پایندانی میباشد
واژه پارسی_آریایی زامن←ضامن ( زا=سزا - برای مین=عوض ) به مانای جانشین آلشت پشتیبان ردوبدل جابجایی در زبان روسی به شکل زامینا заменаو به مانای replacement exchange substitute commutation backup ثبت شده که ریشه مین در سنسکریت به شکلमीनीते mInIte به مانای تعویض alter آمده است. ارب زامن را ضامن نوشته و سپس از ریشه فَرزی ضمن واژگان ضمانت و تضمین و متضمن و تضامن را جعل کرده است. دانستنی است زامن مانای کلید و سوئیچ یا هرچیزجابجاشونده نیز میدهد همانتور که وزیفه دستگیره زامن در تفنگ خودکار تعویض هالت شلیک گلوله است. ... [مشاهده متن کامل]