ضمائم

/zamA~em/

    accessory

مترادف ها

paraphernalia (اسم)
لوازم، متعلقات، اسباب، ضمائم، اموال شخصی زن، اثایالبیت، اثای

contents (اسم)
مفهوم، مفاد، محتویات، مندرجات، مضمون، ضمائم

enclosures (اسم)
ضمائم

meantime (قید)
ضمنا، در ضمن، ضمائم، در این ضمن، در اثناء، در خلال

پیشنهاد کاربران

ضمائم ( جمع ضمیمه ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
پیوست ها ( دری )
ابینتل abintel ( دری: ابینته پسوند جمع لکی اِل )
دوسیدل dusidel ( دری: دوسیده پسوند لکی اِل )
ضمائم و تعلیقات باهم نشان های ارتشی
در خزه یک سری ضمائن برگ مانندی موجود اند

بپرس