ضرر

/zarar/

    detriment
    loss
    harm

فارسی به انگلیسی

ضرر دیدن
to sustain or incur a loss

ضرر کردن یا ضرر دادن
to lose, to sustain a loss

مترادف ها

loss (اسم)
گمراهی، ضلالت، عدم، فقدان، خسارت، زیان، ضرر، خدشه، خسران، مرگ، اتلاف، باخت، خسار

evil (اسم)
زیان، ضرر، بدی

forfeiture (اسم)
فقدان، زیان، ضرر، جریمه، از دست دادگی

hurt (اسم)
ازار، صدمه، زیان، ضرر، اسیب

damage (اسم)
گزنده، خسارت، خرابی، زیان، ضرر، اسیب، خدشه، خلل، خسران

harm (اسم)
اذیت، صدمه، خسارت، زیان، ضرر، اسیب، خسران، گزند

prejudice (اسم)
تعصب، ضرر، تبعیض، غرض، پیش داوری، غرض ورزی، قضاوت تبعیض امیز، خسارت وضرر

disadvantage (اسم)
اشکال، زیان، ضرر، وضع نامساعد، بی فایدگی

injury (اسم)
صدمه، ضرر، اسیب

detriment (اسم)
خسارت، زیان، ضرر، گزند

wound (اسم)
خستگی، ضرر، زخم، جراحت، جریحه

پیشنهاد کاربران

ما در زبانِ اوستایی، واژه یِ {سَوَ:سود، بهره، پاداش. . . } را داشتیم.
این واژه به روشنی با {سود} در پیوند است که با دیدنِ {د} در پایانِ آن و ساختاری هَمچون {زود/بود}، در می یابیم {سود} باید در گذشته به ریختِ {سوتَ} باشد، و ما چنین الگویی را برای {زَو/زَوَ/زوتَ} و {بَو/بَوَ/بوتَ} داریم.
...
[مشاهده متن کامل]

بُنِ کنونیِ کارواژه یِ {بودنَ} نیز {بَو/بُو} و بُن کنونی {زودن} نیز {زَو} است. نیز می توانیم به همان روش، در پارسی کنونی {سودَن} را با بُنِ کنونیِ {سَو} داشته باشیم. ( می توانید برای دیدن فرتور، به دیدگاه این تن زیر واژه {سود} سر بزنید. گرچه شاید شیوه نوشتار آن دیدگاه کمی گُنگ باشد. )
نگریدنی/نکته:این {سودَن} با آن در {فرسودن/آسودن} یکی نیست. آن بُنِ کنونی {سای}دارد و در اینجا همسانی رخ داده است. چنین چیزی را برایِ {زودن ( زاییدن ) /زودَن ( درپیوند با زود ) } داریم.
می توانیم پیشوند هایی را هَمراه این کارواژه بیاوریم و نوواژگانی را بسازیم. هَمچون {گُسودن/ویسودن/نِسودن. . . . . } ( نِسودن می تواند کاربرد های گوناگونی داشته باشد که باید یکی را برگزینیم )
بِدرود!

واژه ضرر
معادل ابجد 1200
تعداد حروف 3
تلفظ zarar
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( ضَ رَ ) [ ع . ]
آواشناسی zarar
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژگان قرآنی
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
آسیب جسمی و جانی ( در عبارت ' أُوْلِی ﭐلضَّرَرِ 'منظورکسانی که دارای بیماری جسمی اند می باشد )

لری بختیاری
زیوُوی، سُهد، ژیوُراپ:زیان، ضرر
شخصی که ضرر بر او تحمیل شده است را متضرر می گویند، به فاعل شخصی که ضرر را وارد کرده است چه گفته می شود؟
ضرریدن.
ضرراندن به کسی.
زیانیدن.
زیاناندن به کسی.
آسیبیدن.
آسیباندن به کسی.
گزندیدن.
گزنداندن به کسی.
آسیب، اضرار، تغابن، خسارت، خسران، زیان، زیانمندی، صدمه، غبن، گزند، لطمه
ضر
آسیب
Harm

بپرس