ضربان

/zarabAn/

    beating
    palpitation
    pulsation
    pulse
    throb

فارسی به انگلیسی

ضربان داشتن
pulsate, throb

ضربان قلب
beat, heartbeat

مترادف ها

beat (اسم)
ضربت، ضربان، ضرب، تپش، زمان عبور کلمه، ضربان نبض و قلب، ضربت موسیقی، زنش

pulse (اسم)
ضربان، تپش، نبض

beating (اسم)
ضربان

throb (اسم)
ضربان، تپش

pulsation (اسم)
نوسان، ضربان، تپش، اهتزاز، ارتعاشات، جهندش

pant (اسم)
ضربان، تپش، نفس نفس زدن

ictus (اسم)
ضربان، ضرب، تپش، حمله ناگهانی بیهوشی

pitter-patter (اسم)
ضربان، تپش، بال بال، چک چک باران و غیره

tick-tack (اسم)
ضربان

پیشنهاد کاربران

دِهِش؛دِگِشت. "میدهد، میه ( لری ) ":ضربان"قلب"
ضربان: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
تپش، تکان ( دری )
فروین farvin ( پهلوی: fraven )
پالس
زنِش
به ترکی "چیرپینتی" میگویند.
تپش قلب
تپ. . . .
تپش، زدن، تپ، تپیدن
در زبان تُخاری که یکی از زبان های وابسته به گروه زبانی هند و اروپایی است، واژه *سرپ s�rp به مانای تالاپ تولوپ یا شلپ شلوپ یا همان سدای جابجا شدن مایه ها است که تنها برای پمپاژ خون در قلب به کار میرود همانتور که در ایران لغت ضربان ( سرپ آن=پسوند جمع ) برای نبض و قلب به کار میرود. بدینسان روشن میشود که واژه �ضربان� رپتی ( ربطی ) به واژه ضربه به مانای کوبیدن ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

*پیرس ( منبع ) : A dictionary of Tocharian: by Douglas Q. Adam

کوبش

بپرس