ضبط کردن


    capture
    confiscate
    record
    register
    repossess
    to file
    to keep on file
    to confiscate
    to restrain
    to record(ina gramophone)
    to manage
    to govern

فارسی به انگلیسی

ضبط کردن به دستور دادگاه
attach

ضبط کردن روی نوار
transcribe

ضبط کردن روی نوار صوتی
tape-record, tape, videotape

ضبط کردن روی نوار ویدئو
tape, videotape

ضبط کردن وجوه
impound

ضبط کردن وسیله نقلیه
impound

مترادف ها

trace (فعل)
ضبط کردن، کشیدن، دنبال کردن، رسم کردن، پی بردن به، ترسیم کردن، ردیابی کردن، اثر گذاشتن، پی کردن

attach (فعل)
ضمیمه کردن، پیوستن، چسباندن، پیوست کردن، نسبت دادن، بستن، الصاق کردن، گذاشتن، ضبط کردن، دلبسته شدن

manage (فعل)
اداره کردن، ضبط کردن، سرپرستی کردن، از پیش بردن، گرداندن، مباشرت کردن

record (فعل)
ضبط کردن، ثبت کردن، بایگانی کردن، نگاشتن، ضبط شدن

confiscate (فعل)
توقیف کردن، غصب کردن، ضبط کردن، مصادره کردن

seize (فعل)
درک کردن، توقیف کردن، غصب کردن، ضبط کردن، مبتلا کردن، قاپیدن، مصادره کردن، تصاحب کردن، به تصرف درآوردن، دچار حمله شدن

file (فعل)
ساییدن، ضبط کردن، رژه رفتن، بایگانی کردن، سوهان زدن، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، در صف راه رفتن

place on file (فعل)
ضبط کردن

tape (فعل)
ضبط کردن، با نوار بستن، بانوار یا قیطان بستن، نوار زدن

پیشنهاد کاربران

Impound
ضبط کردن ( Seize ) [اصطلاح دریانوردی] نخ پیچ کردن طناب بوسیله ریسمان و یا طناب نازک دیگری گفته می شود .
گرفتنی که موقتی باشد و پس از مدت زمانی پس داده شود.

بپرس