ضبط کردن به دستور دادگاهattachضبط کردن روی نوارtranscribeضبط کردن روی نوار صوتیtape-record, tape, videotapeضبط کردن روی نوار ویدئوtape, videotapeضبط کردن وجوهimpoundضبط کردن وسیله نقلیهimpound
trace (فعل)ضبط کردن، کشیدن، دنبال کردن، رسم کردن، پی بردن به، ترسیم کردن، ردیابی کردن، اثر گذاشتن، پی کردنattach (فعل)ضمیمه کردن، پیوستن، چسباندن، پیوست کردن، نسبت دادن، بستن، الصاق کردن، گذاشتن، ضبط کردن، دلبسته شدنmanage (فعل)اداره کردن، ضبط کردن، سرپرستی کردن، از پیش بردن، گرداندن، مباشرت کردنrecord (فعل)ضبط کردن، ثبت کردن، بایگانی کردن، نگاشتن، ضبط شدنconfiscate (فعل)توقیف کردن، غصب کردن، ضبط کردن، مصادره کردنseize (فعل)درک کردن، توقیف کردن، غصب کردن، ضبط کردن، مبتلا کردن، قاپیدن، مصادره کردن، تصاحب کردن، به تصرف درآوردن، دچار حمله شدنfile (فعل)ساییدن، ضبط کردن، رژه رفتن، بایگانی کردن، سوهان زدن، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، در صف راه رفتنplace on file (فعل)ضبط کردنtape (فعل)ضبط کردن، با نوار بستن، بانوار یا قیطان بستن، نوار زدن
Impoundضبط کردن ( Seize ) [اصطلاح دریانوردی] نخ پیچ کردن طناب بوسیله ریسمان و یا طناب نازک دیگری گفته می شود .گرفتنی که موقتی باشد و پس از مدت زمانی پس داده شود.+ عکس و لینک