prey (اسم)شکار، صید، نخجیر، قربانی، دستخوشhunt (اسم)شکار، جستجو، صید، نخجیرravin (اسم)شکار، چپاول، صیدhunting (اسم)صید، طعمه شکاریquarry (اسم)شکار، منبع، صید، معدن سنگ، لاشه شکار، توده انباشته، شیشه آلماسی چهارگوش
شکار، طعمه، نخجیر، اقتناصصید سگال :آنکه می اندیشد تا صید کند. نیم خورد سگان صید سگال جز به تعلیم علم نیست حلالهفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۳۷.+ عکس و لینک