صید

/seyd/

    prey
    hunting
    fishing
    hunt

فارسی به انگلیسی

صید ماهی
fishing

صید نهنگ
whaling

صید کردن
hunt, to hunt or fish

صید کردن در اعماق اب
dredge

مترادف ها

prey (اسم)
شکار، صید، نخجیر، قربانی، دستخوش

hunt (اسم)
شکار، جستجو، صید، نخجیر

ravin (اسم)
شکار، چپاول، صید

hunting (اسم)
صید، طعمه شکاری

quarry (اسم)
شکار، منبع، صید، معدن سنگ، لاشه شکار، توده انباشته، شیشه آلماسی چهارگوش

پیشنهاد کاربران

شکار، طعمه، نخجیر، اقتناص

صید سگال :آنکه می اندیشد تا صید کند.
نیم خورد سگان صید سگال
جز به تعلیم علم نیست حلال
هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۳۷.

بپرس