- دیسیک ( دیسه ای، دیس گرفته ) ؛
- ریختاری، ریختیک ( ریخت گرفته ) ؛
- ساختاری، ساختیک ( ساخت گرفته ) ؛
پسوند _یک، پسوند زابساز ( صفتساز ) در پارسی میانه است که نشان آن در پارسی نوین در واژه های نزدیک، تاریک، باریک، تاجیک باز مانده است و جا دارد که در دانشواژه ها زنده و کاربردی گردد.
افسوس مندانه فرهنگستان صوری را در برابر formal برنهاده.
واژه ی form که به چَم ( =معنای ) شکل است را می توان در پارسی دیس یا دیسه گفت. بدین ترتیب برابر formal دیسه ای یا دیسه وَر خواهد بود.
سلیم
صوری: پیکری، ریختی، نما گونه
برابری های صوری در فارسی*
* منطق صوری: خرد سنجی ریختی
* قضیه صوری: گزاره ساختاری
* علم صوری: دانش ساعتاری
* هنر صوری: هنر نما گونه، هنر نما گرایی
* زیبایی صوری: زیبایی پیکری، زیبایی ریختی
... [مشاهده متن کامل]
* صوری بودن: نما گونه
* کار صوری: کار بی مغز، کار پوشالی
"ساختاری"
در دانش های رایانه، رایش ( ریاضی ) و گویاییک ( منطق ) می توان واژه ی ساختاری را به جای صوری ( صورت بندی شده یا فرمال ) به کار برد.
زبان صوری= زبان ساختاری
برابرِ پارسیِ آن {نِگَریک} است که برگرفته از {نِگَر} پسوندِ {یک} است.
بِدرود!
در علوم و ریاضیات: صورت بندی شده، �قراردادی�/منسوب به صورت.
غیر واقعی
فرمالیته
ظاهری و نه باطنی
انتزاعی