صوت

/sowt/

    sound
    tone
    voice
    interjection

فارسی به انگلیسی

صوت شناختی
acoustic

صوت شناسی
acoustics

مترادف ها

sound (اسم)
درست، صدا، بانگ، صوت، اوا

voice (اسم)
صدا، بانگ، صوت، اوا، واک

interjection (اسم)
حرف ندا، صوت، اصوات

phoneme (اسم)
صدا، صوت، اوا، واج، صدای ساده، واگ، حرف صوتی، صدای صوتی

phone (اسم)
صدا، صوت، تلفن، اوا

پیشنهاد کاربران

آریایی:
واژه به نگر ( نظر ) عربی صوت با سوت ( سوت زدن ) و sound
پیوند دارد.
صوت می تواند از همان سوت خودمان به عربی رفته باشد.
صدا که واژه ای پارسی است و خود دهخدا هم درباره آن نوشته. باید سدا نوشته شود. مانند صد که باید سد باشد، چون سده با سین است ولی صد با صاد!
اگر نگرانی واژه سد برای سد آب است، این واژه عربی است از مسدود می آید. ما می توانیم واژگان پارسی را بر جای آن بکار ببریم.
...
[مشاهده متن کامل]

سد= بندآب، آبگیر

از آنجایی که کلمات اصیل، خودشان گویای شرح حال خودشان می باشد و بر مبنای یک علم حقیقی پدید آمده اند کلیدواژه صوت از صامت بودن یک پدیده علمی سخن می گوید. مانند کلمه نور که از روان بودن ذرات در فضا به ما مفهوم می رساند.
...
[مشاهده متن کامل]

و اگر تفاوت دو مقوله صوت و نور را بخواهیم توضیحی داشته باشیم اینطور می شود تبیین کرد؛
نور ذره ای روان و در حال حرکت می باشد
ولی صوت ذره ای که در جا فقط دارای ارتعاش می باشد.
نور سفید چون ترکیب طیف های مختلفی از نور با فرکانس های خودشان هست قابل روئیت نیست ولی وقتی یک نور خاص با فرکانس و طول موج خودش از طیف نور سفید مستقل می شود مثل رنگین کمان قابل روئیت خواهد شد. نور برخلاف صوت که ماهیتش ارتعاش در جای ثابت است ماهیتش، حرکت در طی مسیر است نور یک واکنش شیمیایی است و در خلأ امکان انتقال وجود دارد.
ولی صوت ذره ی دارای انرژی و ارتعاش می باشد و حرکتی طولی ندارد مثل یک طناب که با یک تکان ناگهانی موج در طول طناب حرکت می کند ولی جابجایی صورت نمی گیرد. صوت ماهیتش ارتعاش است صوت یک انرژی حرکتی جهت ایجاد ارتعاش است و در خلأ چون ذره ای وجود ندارد امکان انتقال وجود ندارد.

سدا ـ سوت
سوت نه سُوت
واژه صوت
معادل ابجد 496
تعداد حروف 3
تلفظ so[w]t
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: صَوت، جمع: اصوات]
مختصات ( صَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی sowt
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع واژگان مترادف و متضاد
استریو
صوت
واژه ای اَرَبیده وپارسی و سورَتی دیگر از :
سوت
آواز، آوا، بانگ، جار، صدا، صفیر، صلا، لحن، ندا
شبه جمله ( در دستور زبان ) ، برای بیان حالات روحی و درونی چون شادی، تعجب، درد، افسوس و مانند آن ها از کلماتی همچون به، وه، آه، آوخ و جزء آن ها استفاده می شود که به آن شبه جمله یا صوت می گویند. در فرهنگ
...
[مشاهده متن کامل]
لغت ( لغتنامه ) برای نشان دادن صوت، خود کلمه ی"صوت" را می نویسند یا از علامت اختصاری "صت" و برای نشان دادن شبه جمله گاهی از علامت اختصاری "شب جم . "استفاده می کنند.

بانگ

بپرس