سلام ، نزد فردی صاحب قدرت خدادادی بودیم گفت صلیب به بچه شیعه نمیسازد او با بدبینی به قضیه توجه کرد . سلیب به من روحیه میدهد . من زندگی سالم و محبت آمیز و باتقوا را دوست دارم ، نظر شما چیست ؟
صلیب: این واژه از واژه ی آرامی چَلیپا ساخته شده که دکتر معین در پانویس برهان قاطع آورده است. پس چلیپا پارسی نیست؛ زیرا در سغدی پتچنگ patcang، پتشنک patshang، پچنگ pacang و در پهلوی ترگن targon و در اوستایی تره tare بوده است؛ و در ارمنی خاج گویند.
... [مشاهده متن کامل]
شاید علت این که برخی فرهنگ نویسان چلیپا را پارسی دانسته اند، واژه ی سغدی چلیبه caliba ( صلیب ) باشد که آن هم از همان آرامی چلیپاست.
صلیب وسکهای طلا ویکینگیها ( Vikingsاسکندنافی ) کلمه "الله"را روش حکاکی یا پرس شده بود!
تعجب کردی؟
بله؛ این علامت برای جلب اعتماد ونشانه بر اصل بودن طلا وبا کیفیت بالا HQ واستاندارد ممتاز ساخته شدبود. مانند علامتهای استاندارد إمروزی.
... [مشاهده متن کامل]
در تاریخ میبینی که مسلمانان بهترین وبیشرفترین ابزار واجناس تولید وساخت میکردند وجهان با اعتماد کامل از انها خریدمیکردند وبه این نشانه "الله" ضامن اصل کالا بود.
مسلمان بودن یعنی مسئولیّت بیشتر ووجدان کاری بیشتر ونماد اعتماد نه امتیاز وافتخار بدون عمل.
معنی: صلیب، چلیپا، اختلاف، نا درستی، حد وسط، خاج، تقاطی، دورگه، چلیپایی، تقاطع کردن، گذشتن، قطع کردن، کج خلقی کردن، عبور کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن
معانی دیگر: نشان صلیب ( که مسیحیان به گردن می آویزند یا بالای کلیسا نصب می کنند و غیره ) ، مدال صلیب، ( در چهار راه یا روی سنگ قبر و غیره ) یادبود صلیب نشان، ( در مراسم کلیسایی ) چوب دستی بلندی که سر آن چلیپاسان است، صلیب دار کردن، نشان صلیب روی چیزی نقش کردن ( یا به طور نمادین با انگشت روی سینه رسم کردن ) ، ضربدر، همبر، دو خط متقاطع، علامت جمع ( یا ضرب ) ، همبره، چهارراه، از یک سو به سوی دیگر رفتن، ( از سر تا سر چیزی ) رد شدن، همبر شدن، به هم رسیدن و از هم گذشتن، ( سیم های برق ) اتصالی کردن، ( کشاورزی - دام پزشکی ) آمیزش ( چند نوع مختلف ) ، دگرگشنی، پیوند، ( کشاورزی - دام پزشکی ) آمیختن ( چند نوع گوناگون ) ، دگرگشن کردن، دو رگه ( یا چند رگه ) کردن، ( کشاورزی - دام پزشکی ) دورگه، چند رگه، پیوندی، آمیزه، همکرده، مخلوط، ( خودمانی ) تقلب ( به ویژه در مسابقات ورزشی ) ، نابکاری، سراسری، تقاطعی، همبرسان، مخالف، ضد، پاد، کیاگن، ناهمدل، ناهم رای، رودررو، مخالفت کردن با، تو روی کسی ایستادن، روبرو شدن با، خلاف میل کسی رفتار کردن، چوب لای چرخ کسی گذاشتن، بدخلق، بدعنق، زودخشم، خشمگین، عصبانی، سرکش گذاشتن، مسیحیت، عیسویت، رجوع شود به: crucifix، ( مشت بازی ) ضربه به تارک ( یا فرق سر ) ، متقابل، دوسویه، همکارانه، ( قدیمی ) مضر، با گزند، زیانبخش، آسیب گر، ( c بزرگ - نجوم ) northern cross و southern cross، پیشوند: سرتاسر ( رجوع شود به: crossbreed] ( cross و cross country]، علامت ضربدر یاباضافه، ممزوج، مرافعه، تقلب، خط بطلان کشیدن بر باout یاoff، عبوردادن، مصادف شدن با، دورگه کردن مث
... [مشاهده متن کامل] اسم پسرونه صلیب😃
واژه صلیب از پارسی آن چلیپ گرفته شده و چون تازی ها در هام دبیره Alphabet خود چ و پ ندارند آنرا به آن شکل نوشته اند. سرگذشت چلیپ به پیش از زایش مسیح می رسد. در روم باستان آنکس که اندیشه دیگری داشت پس از انداختن او به کابوک Cage شیرهای گرسنه و زنده زنده آتش زدن او روش دیگر درد آور کشتن بود که یک تن را به چلیپ می کشیدند. سرور یا Lord عیسی که گناهی نداشت و تنها مردم را به خدا پرستی خوانده بود با این روش درد آور می خواستند بکشند تا آنچه را که گفته زیر درد از یاد ببرد. مردمی گمان می کنند که این نشانه از آن زمان پدید آمده که چنین نیست. پیش از اینکه رومی ها آنرا بکار ببرند ایرانیان در زمان آنتیک این سنبل را که آنرا در زبان اروپایی Swastika - Symbol می نامیدند به آن چرخ میترا به آلمانی Mithra - Rad می گفتند و آنرا در جنگ بکار می بردنند و یک جنگ ابزار بود که به شکل نادرست بکار برده می شد و درست مانند همان چلیپ شکسته بود که نازیها هم آنرا روی پرچم خود رسم می کردنند و روی بازوان نیروهای SS هم بود. این چلیپ شکسته را هم که به نازیها نسبت داده اند از آنها نیست. هندو ها هم این نشانه را دارند که آن چهار دمان سال; بها ر, تابستان, پائیز و زمستان را نشان می دهد. در اپاختر ایران گردنبدی از جنس طلا با شکل چلیپ شکسته پیدا شده و با کمک کربن رادیو آکتیو بدست آورده اند که 1000 سال پیش از زایش مسیح ساخته شده و امروز در موزه نگهداری می شود. نازیها که خود را برترین نژاد می دانستند از چلیپ شکسته بسیار بد کاربری کردنند و آن سنبل زور و توانایی آنها شده بود. در ماه آپریل 1945 درست یکماه پیش پایان جنگ دوم جهانی [هشتم ماه مه 1945 ] نان در آلمان بسختی پیدا می شد و این گزارش بین مردم پخش شد که نان تنها برای هموند member نیروی SS بودش دارد. مردمی که دست به خرده گیری زده بودنند [آنرا خیزش برای نان می گفتند] یا نانوایی هایی که به مردم نان می فروختند می گرفتند, با گیوتین گردن آنها را می زدنند و یا گلوله باران می شدند. بانویی که در سالهای اوج زور مندی ارتش آلمان 1942 برای مردم بیگناهی که باور به دین دگری داشتند و آنها را از خیابانها به اردوگاه مرگ می بردنند گریه کرده بود, گرفته و جان او را گرفته بودنند. اینها که تنها یک چکه از تبهکاریهای آلمان نازی است با نشانه چلیپ شکسته انجام می گرفت! در روی آرامگاه های آریایی که در ایران پیدا شده شکلی از چلیپ هست. آن اینرا نشان می دهد که آدمی پس از مرگ یکی از نیروهای خود را از دست می دهد که آن جان است آنچه در زمان زندگی بدن او را به تکان در می آورد. چهار نیروی دیگر که روح, روان , وجدان و فروهر هستند جاودانی است و می ماند. روح را در آلمانی Geist و روان را Seele می نامند. یکی نیروی جان است و دیگری نیروی خرد است. در فیزیک می خوانیم که انرژی نابود نمی شود ونکه از شکلی به شکل دیگر دگرگون می شود. پس پی می بریم که ایرانیان پیش از فیزیک دانان آنرا می دانسته اند. این همان است که فررانه آلمانی Hegel می نویسد:
... [مشاهده متن کامل]
در نوشته خود به نام Philosophie der Geschichte که Das Prinzip der Evolution beginnt mit der Geschichte des Irans
هگل دو درس دانشگاهی دارد یکی کهن نگاری فرزان History of philosophy و دیگری philosophy of history در هر دو در باره ایران نوشته آنچه در بالا به آلمانی نوشتم دومی آن است که چم آلمانی روبروی آن می شود The principle of evolution begin with history if Iran.
صلیب: [ اصطلاح نظامی ] از تنبیه های بدنی؛ در این تنبیه در حالت ایستاده، دست ها به طرفین باز می شود، کف دست ها به طرفین باز می شود، کف دست به طرف بالا قرار می گیرد و زانو کمی خم می شود و صورت رو به آفتاب است.
صلیب :
"صلیب معرّب چلیپاست با فارسی نو و چلیپا محرّف لغت ذولیبه است که ایرانیان قدیم بر نوعی صلیب اطلاق کرده اند ، بر همین نوعی که در عصر ما آن را صلیب می نامند و به گونه ی دو شاخه یا دو خط متقاطع است . "
... [مشاهده متن کامل]
نوعی از شیرینی های عصر قدیم ایران " زلوبیا" است که مردم فارسی آن را زِلیبی تلفظ می کنند و این شیرینی به گونه ی نوعی از صلیب کامل است که چهار خط اصلی و خطوطی فرعی از مرکز آن منشعب گردیده و دایره ای به گرد این اشعه به رسم 《سور》تجسیم شده است؛ نام این شیرینی نیز اسمی است که از عصر مهرپرستان به یادگار مانده و صورت اصلی آن 《 ذولیبی》 است یا《ذولیبا》که معرب آن صلیبی است و محرّرف آن چلیپا؛ و این لغتی است که در عصر هخامنشی به کار رفته است و در تاریخ داریوش بزرگ ، بر حسب نقل هردوت ، آمده است که شاهنشاه هخامنشی در پایتخت ایران معبدی به نام آفتاب برآورد و آن را 《زلیبا》نام کرد و نقشه ی این معبد به شکل صلیب بوده است . "
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ، ۱۳۸۴، ص۱۷۱ . به نقل از دیوان دین
چوبی که مسیح را بر آن آویختند و برای شاهد بودن به آن میباست قبر خالی او را که بعد از رستاخیزش خالی شد و گواهی فراوان تاریخی این را تایید می کنند