واژه صلح یا سله واژه ایلامی قدم در فارسی این حرف های عربی نبود ح و ص دوستان عزیز منبع. کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک پایین می گذارم لینک واژه صلح یک ویدئو که درپایین منبع می گذارم طی سال های ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ در دانشگاه شهرکرد پژوهشی توسط سورنا فیروزی بر روی نمونه های استخوانی و دندانی از هفت تپه، چغامیش، دزفول و شوش و گورهای باستانی از دوران ایلام میانه در هزارهٔ دوم پیش از میلاد یعنی چهار هزار سال پیش انجام گرفت. در این پژوهش، نشانگرهای ژنتیکی شاخص مردمان آریایی مورد جستجو و بررسی قرار گرفت. در هر سه نمونهٔ دزفول و در سه مورد از پنج مورد نمونه های ایلامیان هفت تپه و نیز در یک نمونه از سیلکی ها با دیرینگی ۶٬۰۰۰ سال، نشانگرهای ژنتیکی شاخص مردم آریایی مشاهده شد. قرابتی میان این نمونه ها با نمونه های اشکانی محوطهٔ ولیران دماوند و همچنین چند نمونه از ارگ بم نیز دیده شد. ... [مشاهده متن کامل]
صلح: این واژه عربی است و هیچ ریشه ای در سنسکریت یا دیگر زبان های آریایی ندارد. در سنسکریت صانتی śānti به معنی صلح است. همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: شانت ŝānt ( سنسکریت: śānti ) پدرام padrām ( مانوی ) ... [مشاهده متن کامل]
صلح مفهومی از دوستی اجتماعی و همدلی و مهربانی عدالت و برابری در غیاب خصومت و وحشی گری است. در این مفهوم صلح شرایطی آرام، بی دغدغه و خالی از تشویش، کشمکش و ستیز است. صلح یک آرمان جهانی تلقی می شود. صلح یک مفهوم مطلق نیست و می تواند بسته به دیدگاه دینی و فرهنگی تعریف متفاوتی داشته باشد به همین ترتیب از جنبه های مختلفی می توان صلح را مطالعه کرد. شامل مسائل مربوط به جنگ، خلع سلاح و کنترل تسلیحات نظامی و سایر موضوعات. صلح را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد: ... [مشاهده متن کامل]
الف ) . صلح درونی یا صلح انفرادی: این نوع صلح به آرامش درون اشاره دارد. حالتی است از آرامش سکون و آرامش روحی که در آن رنج یا اختلالات روانی مانند نگرانی، اضطراب، حرص، میل، نفرت، بدخواهی، توهم و/یا آلودگی های دیگر وجود نداشته باشد. ب ) . صلح اجتماعی یا صلح جهانی: صلح اجتماعی صلحی است برای حفظ زندگی اجتماعی و بهبود کفیت زندگی بشری به وجود میآید. این صلح دور از تضاد درونی بوده و یکی از اهداف سیاست اجتماعی است که راه حل های مسالمت آمیز را برای جلو گیری از اختلافات و درگیری های اجتماعی بین بخش های مختلف جامعه ملی و بین المللی ارائه دهد. به گفته باروخ اسپینوزا صلح به معنی نبود جنگ نیست بلکه فضیلتی است که از نیروی جان مایه می گیرد و همان طور که آزادی فقط به زندانی نبودن نیست صلح هم به معنی نبود جنگ نیست. مفهوم صلح را با آتش بس نباید اشتباه گرفت. آتش بس به وضعیتی اطلاق می شود که در آن طرفین درگیر در یک مناقشه به صورت یک طرفه یا دو طرفه تحت شرایط خاص از جنگیدن دست می کشند. صلح به معنای پایان دادن به مناقشه و قطع جنگ است. برای بازگشت به وضعیت جنگ اعلان جنگ از یکی از طرفین الزامی است. رسیدن به صلح در یک جنگ به طور کلی به دو روش میسر است. جنگیدن و وادار کردن طرف مغلوب به پذیرش صلح خود یکی از راه های رسیدن به صلح است که به صلح رومی معروف است. در این وضعیت طرف پیروز یا مجموعه ای از قدرت های بی طرف شرایطی را به عنوان شرایط صلح تنظیم می کنند که معمولاً به نفع سمت پیروز است. راه دیگر رسیدن به صلح با کمک مذاکرات سیاسی یا فعالان صلح است. آرمان جهانی صلح دوستان حفظ صلح در سطح جهان است ولی در واقعیت همیشه جنگ ها و مناقشات وجود داشته اند و به وجود می آیند و آنچه صلح دوستان دنیا به دنبالش هستند ترک مناقشات و برقراری صلح در این مناقشات است. ناتوانی انسان دربرابر برقراری صلحی در مناقشات متفکرانی همچون کریشنامورتی را به بیان مفاهیم بدیعی از صلح رهنمود کرده است، کریشنامورتی صلح را وضعیتی می داند که در آن تمام مناقشات و مسائل حل شده اند و هر نوع واکنش به جنگ را زمینه ای برای مناقشات بعدی می داند. در تفکر کریشنامورتی ما بخشی از دنیا هستیم و برخورد با مسئله به عنوان مشکلی در بیرون از وجود ما اشتباه است.
• تشریح کلمه ی � صلح � ( ص ، ل ، ح ) ، بر اساس � سبک سبا � ، یعنی بیان مفهوم و ابعاد مهم یک واژه یا عبارت بر حسب تک ، تک ، حروف آن کلمه به صورت خلاصه و نسبتا جامع { اقدامی در حوزه ی خلاقیت و سرگرمی جهت یادگیری و یادآوری بهتر و سریعتر معانی واژه ها و عبارات – 1388 – الهه آتش نفس ( سبا ) } ... [مشاهده متن کامل]
• ص : / صحبت ، گفتگو و مذاکره جهت حل و فصل اختلافات و منازعات بر اساس تفکر : برد – برد و پرهیز از اعمال زور ، خشونت ، جنگ و کشتار / صمیمیت و همدلی با دیگران و پرهیز از نفرت پراکنی • ل : / لمس حقایق و واقعیات موجود ( واقع بینی ) و پرهیز از خود فریبی و توهمات ناشی از خودشیفتگی ، خودخواهی و حق به جانبی غیر واقعی / لزوم پرهیز از لجاجت بر مواضع غیر اصولی ، غیر منطقی ، قدرت طلبانه و زیاده خواهانه جهت درک متقابل و ایجاد تفاهم و قرار گیری در وضعیت صلح پایدار و نه صلح شکننده • ح : / حل و فصل کشمکش ها ، تعارضات بر اساس کمک های عملی و مشورتی میانجی گران منصف ، کارآمد و مورد قبول طرفین جهت پیشبرد مذکرات مدبرانه / حب و دوستی با خدا ، خود ، دیگران و کائنات جهت ارتقاء توان همزیستی مسالمت آمیز • تشریح کلمه ی � Peace � بر اساس � سبک سبا � • * P : period of time in which is no war or violence in a country or an area / powerfulness : have power with kindness & liberality and having situation & chance for evaluating & criticism of existing power • ترجمه : / قرار گرفتن در زمانی که هیچگونه جنگ یا خشونتی بین کشورها و یا یک منطقه وجود ندارد / قدرتمندی : / داشتن اقتدار در عین مهربانی و بخشش ( نظیر آیات متعددی از سوره الشعراء ( 8 بار ) که در آن آمده است : � همانا خدای تو خدای بسیار مقتدر و مهربان است � / و همچنین وجود موقعیت و عرصه ای برای نقد قدرت موجود ( نقد سازنده ) • E : empowerment : creation & optimal use of chances & resources for achieving permanent progressing for all people • ترجمه : / توانمندی و توانمند سازی : / ایجاد و بهره برداری مناسب و عادلانه از فرصتها و منابع برای نیل به توسعه پایدار برای همه انسانها ( نه فقط یک نژاد ، یک جنسیت و یا یک گروه خاص سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی )
• A : avoidance of arguing , being calm and quiet and living in friendship / avoidance of violence ( in dimension of personal , familial and social life ) / avoidance of political & military hegemony • ترجمه : / پرهیز از جر و بحث ، بودن در وضعیت سکوت و آرامش و زندگی با دوستی / پرهیز از خشونت ( در ابعاد فردی ، خانوادگی و اجتماعی ) / پرهیز از سلطه سیاسی و نظامی بر سایر کشورها • * C : corrections ( in approaches , behaviors , believes and attitudes that would be comprised , creation of friendship , safety & protection for all of human around the world • ترجمه : / اصلاحات : اصلاح روشها ، رفتارها ، باورها و نگرش ها و رویه های موجود به صورتی که متضمن ایجاد دوستی ، آشتی و افزایش امنیت برای انسانها در سرتاسر جهان باشد • E : / exchange of views on cultures & civilizations in order to identification • ترجمه : / تغییر دیدگاه ها و تبادل نظرات در زمینه مسائل فرهنگی ( گفتگوی فرهنگها و تمدنها ) به منظور شناخت هر چه بیشتر سایر فرهنگها و افزایش تبادلات مثبت فرهنگی ( با پرهیز از پذیرش تهاجم فرهنگی ) بین جوامع ، از طریق ابزار هائی نظیر: • هنر ، برگزاری نمایشگاه های هنری ، محصولات فرهنگی • رسانه ها ( شبکه های اجتماعی ، تلویزیون های اینترنتی • استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات ( ایجاد و توجه به بانکهای اطلاعاتی در زمینه پژوهشهای فرهنگی ، ایجاد و توجه به شناسنامه فرهنگی برای هر کشور ) • برگزاری همایشها و هم اندیشی ها در زمینه های شناخت فرهنگ سایر ملل و گفتگو و تبادل نظر برای رسیدن به صلح ، عدالت و امنیت در جهان
صلح نه تنها قرار داد های سیاستی بین کشور ها است بلکه صلح از قلب ها سر چشمه میگیرد .
سلام. خواهش می کنم انیمیشن لوپتو را در گوگل نشان بدهید خیلی ممنون از اینکه نظر من را خواندید.
از عجمنده میخواهم این واژگان و فعل ( انجامِشت ) ها را کنار بگزارد و در گوگل دانلود لغت نامه اوستایی را جستجو کند و یک نگاهی به آن بیاندازد
آشت= صلح
صلحیدن با کسی. آتشبسیدن با کسی. سازشیدن با کسی.
سازندگی آتش بس صفا مصالحه آرامش آشتی اصلاح متضاد : جنگ دعوا کشمکش نقار نزاع فعلا خدانگهدار دار
آرامش، آشتی، اصلاح، سازش، صفا، مصالحه
همزیستی آشتی جویانه از دید من، باریک ترین برابر واژه از ریشه عربیِ �صلح� در زبان پارسی میانی به این سو، بی کاربرد هر گونه کارواژه ای ( فعل ) ، آمیخته واژه ی �همزیستی آشتی جویانه� است. نمونه: هوده ی همزیستی آشتی جویانه ( حق زیستن در صلح ) ... [مشاهده متن کامل]
سخنی باریک و پاکیزه ( نکته ) را نیز به این بهانه با همه ی کوشندگان بهبود زبان پارسی و شستن زنگارهای آن بدرازای سده ها در میان می نهم: ما پارسی زبانان ( یا همانا دَری زبانان ) در پهنه ی گسترده ی آریانا ( ایران، افغانستان، تاجیکستان، بخش های کردنشین در کشورهای ترکیه، عراق، سوریه و نیز در سرزمین های دورترِ پیرامون آن ها ) دیگر از این بخت برخوردار نیستیم که واژه های دورترِ هماوند با زبان های ایرانی کهن ( دانسته از کاربرد �زبان پارسی� خودداری می کنم! ) که بریشه ی خود، زبان اینک مرده ی �سانسکریت�، نزدیک تر است را بکار بندیم؛ برجسته ترین شَوَند ( دلیل ) آن نیز دشوارتر شدن کار و حتا نشدنی بودن آن در بهره وری بجا از واژگانِ درخور در گزاره ها و بندهایی است که باید بگونه ای منطقی با هم پیوند داشته باشند. افزون بر آنکه هر چه به گذشته ای دورتر برمی گردیم، شمار واژه هایی که بتوانند نیازهای امروزمان را برآوَرَند، کم تر و کم تر می شود؛ به همین شَوند، کاربرد زبان پارسی میانی که به نوبه ی خود، شاهکار بی همتای نیاکان ما پس از چیرگی تازیان عرب ( تازی به آرشِ بیابانگرد است و نه عرب! ) برای رهانیدن زبان بسیار نیرومند پارسی ( از دید من، نیرومندتر از زبان لاتین! ) و ایستارهای فرهنگی بگونه ای نسنجیدنی برتر از ایستارهای بیابانگردانِ پیرامون ایران بزرگ گذشته ( نه تنها دربرگیرنده ی تازیان عربستان که ترکان آسیای میانه و . . . ) است و کوشش برای جا انداختن برخی واژه های گاه بسیار زیبا و دلنشین آن در زبان بهم ریخته، آسیب دیده و زشت و زیبای پارسی کنونی، سزاوارتر است. برای آنکه نمونه ای ساده و شاید پیش پا افتاده در میان نهاده باشم، شیوه های کاربرد شَلَم شوربای نشانه گذاری ها در زبان پارسی است که هر نُقلعلی ره گم کرده در این پهنه با فرنام ها و برنام هایی چون روزنامه نگار، نویسنده و . . . آن را بگونه ی دلخواه خویش بکار می برد و بر سردرگمی و آشوب می افزاید. از دید من، این نخستین گام برای بهبود زبان زیبای پارسی است که چیره ترین های ما نیز از یکدهم توان تاریخی این زبان نیرومند و شناسه ی ایران و ایرانی که بسیار به جهان بخشیده و خود کم تر از آن برخوردار بوده، بهره نمی برند.
آشتی - سازش
با سپاس از واکاوی استاد آقای منوچهر واژه ای که به این چم در گویش پارسی دری وگویش کردی هم اکنون بکار میرود آشتی یا اشتی است
واژه صلح و آشتی که در انگلیسیpeace می باشد، در اصل از ریشه هندواروپایی - pag به چم بستن و محکم کردن آمده است. چنانکه در اوستا pas به چم پایبند کردن و در سانسکریت pasa می باشد که در انگلیسی peace, pax, ... [مشاهده متن کامل]
pact, pay می باشد. به نظر میرسد که واژه peace چون در زمان باستان و قدیم از مسایل مهم بوده از واژه به هم پیوند دادن استفاده شده.