عاقل در طریقت ریسمانی به بالا میسازد. . . . جاهل در طریقت خود را شیخ ناقلا میسازد
عاقل به نور حق اینه دل جلا میسازد. . . جاهل از افتاب التی در خلا میسازد
عاقل از عشق مجنون و لیلا میسازد. . . جاهل عشق را میسوزاند و به بلا مبتلا میسازد
عاقل از صلا رفع صد بلا میسازد. . . . جاهل از صلا بهر خود قصر طلا میسازد
عاقل از صلا توشه میسازد. . . . جاهل از صلا بهر خود مصلا میسازد
البته توضیح ناقص است منظور از طعام غذای روح است طعام معنوی نه دنیوی
البته توضیح ناقصه طعام یعنی طعام معنوی. . غذای روح. . .
شرح مثنوی ، کریم زمانی ، پاورقی صفحه ۱۸۶
صلا در اصل آتشی بوده که عربان صحرانشین بر پشته ها میافروختند تا ره گمشدگان و مسافران به دلالا آتش آنجا روند و اطعام شوند. سپس از آن معنی بانگ زدن مستفاد شده است
صلا در اصل آتشی بوده که عربان صحرانشین بر پشته ها میافروختند تا ره گمشدگان و مسافران به دلالا آتش آنجا روند و اطعام شوند. سپس از آن معنی بانگ زدن مستفاد شده است
صلا : /salā/ صلا ( عربی ) 1 - ( در قدیم ) دعوت کردن از کسی یا کسانی برای انجام کاری یا برای غذا خوردن؛ 2 - نماز.
صلا . هلا. کلا سه پسر کلاغ از دودمان کلاغیان از نژاد پارت افغان
تازی شده پارسی " هلا " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)