صفرا، زردآب، زهره، خوی سودایی، مراره
گستاخی، صفرا، زردآب، زهره، تلخی، تاول، عیب، لکه، زخم پوست رفتگی
سودا، صفرا
تندی، خشم، صفرا
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
صفر=خردی
تلخه، زرداب، سودا، لو، زرد، زردرنگ
صفرا ( Yellow Bile ) :[ اصطلاح طب سنتی ] مایعی زرد رنگ و تلخ است که طبع گرم و خشک دارد. محل تولید آن جگر و جایگاهش در کیسه صفراست. صفرای طبیعی یا همان کف خون، سرخ رنگ است. صفرا به خون لطافت داده و موجب
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
عبور آن از مجاری باریک و مویرگ ها می شود. صفرا به شش ها در دم و بازدم و به روده ها در عمل دفع کمک می کند.
صفرا: در لغت زرد رنگ ودر اصطلاح طب قدیم ماده ای برنگ زرد مایل به سبز که در کبد ترشح می شود.
[ درونِ جوهرِ صفرا همه کفر است و شیطانی
گرت سودای دین باشد قدم بیرون نِه از صفرا]
دکترشفیعیکدکنی درمورد صفرا مینویسد: ( ( قدما غلبه ی این خلط را مایه ی پیدایش خشم و غضب در افراد می دانسته اند و به همین دلیل مجازا صفرا بمعنی خشم در ادب فارسی رواج یافته است: ”بوسهل را صفرا بجنبید و بانگ برداشت و فرا دشنام خواست شد “بیهقی ۲۳٠ ) )
... [مشاهده متن کامل]
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص۲۵٠. )
[ درونِ جوهرِ صفرا همه کفر است و شیطانی
گرت سودای دین باشد قدم بیرون نِه از صفرا]
دکترشفیعیکدکنی درمورد صفرا مینویسد: ( ( قدما غلبه ی این خلط را مایه ی پیدایش خشم و غضب در افراد می دانسته اند و به همین دلیل مجازا صفرا بمعنی خشم در ادب فارسی رواج یافته است: ”بوسهل را صفرا بجنبید و بانگ برداشت و فرا دشنام خواست شد “بیهقی ۲۳٠ ) )
... [مشاهده متن کامل]
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص۲۵٠. )
زهرآب یازهراب ( بفتح زا )
در پهلوی " ویش " برابر کتاب فرهنگ برابرهای پارسی واژه های بیگانه از ابوالقاسم پرتو
زردآب