صفر

/safar/

    null
    zero
    nil
    nothing
    nought
    safar
    cipher
    [second arabic lunar month]
    aught
    zilch

فارسی به انگلیسی

صفر بی چون
absolute zero

صفر مجموع
zero-sum

صفر مطلق
absolute zero

صفر کردن
cancel

مترادف ها

naught (اسم)
عدم، نابودی، هیچ، صفر، نیستی

null (اسم)
صفر

nullity (اسم)
عدم، پوچی، صفر، بطلان، بی اعتباری، نیستی

nothing (اسم)
صفر، نیستی

anything (اسم)
صفر

aught (اسم)
خیر، هر چیزی، چیزی، هیچ چیز، بهیچ وجه، صفر

zero (اسم)
هیچ، صفر، عدد صفر، مبداء، علامت صفر، محل شروع

nil (اسم)
هیچ، صفر

پیشنهاد کاربران

صفر ( صِفر ) : به مانای و مانند تهی و هیچ
در ریشه خود این واژه" زِپَر" بوده است که معرب آن صفر شده است و" زِپَر" کوتاه شده ی واژه " زی پر "یا بدون پر است و خود به این مانند است که بگوییم" این چیزی است که فر ( وجود ) ، پهلو و دنباله و کناره و درون ندارد " [ یا به زبان عامیانه کنونی بگویم بی وجود است] به زبان دیگر درون تهی است. بنابراین واژه صفر یک واژه به تمامی فارسی است که به زبان عرب راه گشوده است و از آنجا که آنها با نداشتن واژه پ در زبان خود که آن هم از خوان رخ و نگار ناموزون لب و فک و دهانشان بوده ( بیرون زدگی داشته است ) هنگام بیان دو واژه" ز" و" پ" در کنارهم ناتوان بوده اند و بنابراین و پس خواه ناخواه هنگام بیان آن را به "ص" و" ف" گردانیده اند. همچنانکه اکنون بسیاری از عرب های ریشه دار در هنگام بیان این واژگان در زبان لاتین و دیگر. . . ناتوانند و آن را به یا با گونه دیگر بیان می نمایند.
...
[مشاهده متن کامل]

با سپاس

zero با تلفظ زیرو به زبان انگلیسی در اصل و ریشه از دو کلمه فارسی به شکل زیر ساخته شده: یکیze با تلفظ زی یعنی زندگی و دیگری ro با تلفظ رو به معنای رُخ، چهره، سیما و فرم یا شکل. این احتمال شاید قریب به یقین باشد که از دیدگاه خردمندان و هنرمندان گمنام ایرانی که سمبل گردونه مهر را در اعصار دور دست تاریخ تمدن و فرهنگ فراباستان آفریده اند، مسیر حرکت عشق و زندگی را دایره ای شکل درک می نموده اند که هربار پس از یک دور کامل دوباره در مداری برتر و کمال یافته تر از پیش تکرار میگردد تا رسیدن و یا بازگشتن به همان حالت آفرینش اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین ( وَرا جنت ؛ فرافردوس؛ پارا پارادیز ) . تفسیر آن سمبل به معنای حرکت خورشید بدور زمین یک شرح ساده، سطحی و نجومی بوده است برای مردم. چون از دیدگاه آنان روی یا رُخ و یا شکل هندسی حرکت زندگی دایره وار بوده ( گردونه ای ) ، لذا عدد صفر را به شکل دایره انتخاب نموده و نام" زی رو " به آن بخشیده اند. از لحاظ شکل هندسی یعنی هم رو، هم رُخ و یا هم سان با روی زندگی. ایرانیان فرا باستان شاید هزاران سال قبل از اختراع و ترسیم اعداد یک رقمی دهگانه از صفر تا نُه ( ۰ تا ۹ ) توسط خردمندان و هنرمندان گمنام هندو، اعداد را با یک عدد می نوشته اند یعنی زیرو ( صفر ) . این حقیقت را میتوان روی سطوح ششگانه تاس های سنگی و استخوانی یافته شده بهمراه تخته نرد در شهر سوخته دریافت نمود که از لحاظ تاریخی قدمت پنج و شش و هفت هزار ساله دارد و شاید قبل از پیدایش خطوط میخی سه گانه سومری، ایلامی و اوگاریتی و هیروگلیف مصریان، اختراع شده بوده باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

در باره دایره وار بودن مسیر حرکت عشق و زندگی افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی موجود در این دنیا و دایره وار بودن مسیر حرکت خود این دنیا بهمراه تار و پود های کثیر یا فراوان و گوناگون زنده و غیر زنده چه شهودی و چه غیبی ) بصورت مختصر و کوتاه : پدیده طبیعی، واقعی و تجربی، محسوس و ملموس به شکل《تولد - زندگی - مرگ》برخلاف بینش و باور خردمندان گمنام هندو و بر خلاف بینش و باور انسان امروز به شکل یک چرخ یا یک قطعه خط نبوده و نمی باشد بلکه به شکل یک قوس یا کمان بسیار کوتاه روی محیط یک دایره بزرگ در پیوند ناگسستنی یا جدائی ناپذیر با یک قوس یا کمان بسیار بزرگ یا پدیده دیگری که بخش اعظم آن به کمک حواس و تجربه غیر قابل دریافت و فهم و درک بوده و میباشد، به شکل《مرگ - زندگی - تولد 》. زندگی در طول کمان کوتاه همین زندگی دنیویست که از لحظه بسته شدن نطفه در رحم مادر آغاز میگردد و در لحظه مرگ به پایان میرسد و طول زمانی آن منحصر بفرد است. زندگی در طول کمان بلند برزخی - رویائی میباشد و خواهد بود در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین بموازات خواب سنگین، ژرف و شیرین نفوس مجرد یا من های افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) در نفس مجرد یا من واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی و نه دینی ) و به کمک حواس و غرایز و فهم و عقل بیکران وی و آنهم بطور مطلق مستقل از کلیه پندارها، گفتارها، رفتارها یا اعمال نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی و آنهم همیشه تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل یا پیش و نه تا وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت بر اساس تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل《دنیا - برزخ - آخرت》 که یک راه بسیار کوتاه و میان بُر بیش نبوده و نمی باشد. طول زمانی زندگی برزخی - رویائی برای همه افراد انسانی ( منجمله بقیه موجودات ) در طی این راه و سفر دایره وار و بسیار طولانی دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی همیشه بین لحظه مرگ کالبد یا تن و یا بدن تثلیثی مادی روانی روحی در بستر امن و ساکن و پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان، تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر، بطور مطلق مساوی و هفت برابر طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان یعنی هفت برابر فاصله زمانی بین وقوع دو مهبانگ متوالی خواهد بود، نه یک ثانیه بیشتر و نه کمتر. یک مثال عددی : اگر طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان یا فاصله زمانی بین وقوع دو مهبانگ متوالی مساوی با مقدار عددی سرعت نور ( یعنی بدون پسوند کیلومتر بر ثانیه ) در خلاء بتوان عدد ۲ باضافه پسوند سال یعنی ۹۰ میلیارد سال ( البته خورشیدی خودمان و نه قمری آنان ) باشد، آنگاه طول زمانی حالت برزخ برای هر فرد انسانی در طول این سفر و تا پیان آن همیشه مساوی با هفت برابر آن یعنی ۶۳۰ میلیارد سال خواهد بود و آنهم نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه ی حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول. البته از قد و قامت بلند بالا و گولیاد آسای این زمان نباید ترسید، زیرا این زمان فقط از دیدگاه بیدار زندگان بسیار طولانی به نظر میرسد اما از دیدگاه خوابیده اموات یا مردگان بیش از یک ثانیه طول نخواهد کشید. تولد در انتهای کمان بلند یا پدیده دوم همان تولد خواهد بود در ابتدای کمان کوتاه یا پدیده اول با این تفاوت که همیشه در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل روی خواهد داد یا اتفاق خواهد افتاد. در این زمینه لازم به اشاره میدانم که قاب قوسین از دیدگاه خردمندان قوم عرب ساکن سرزمین حجاز در مقایسه با معنای نهفته در پشت پرده ظاهر سمبل گردونه مهر از دیدگاه خردمندان فرا باستان در سرزمین ایران، یک تصویر و اسباب بازی خیالی کودکانه بیش نبوده و نمی باشد. این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، در طول این سفر همیشه پس از وقوع مهبانگ های هشتم ( ۸م ) در مداری برتر و کمال یافته تر از پیش از نو آفریده میشود و آنهم در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن.
به قول حکیم عمر خیام حدود هزار سال پیش:
در دایره ای که آمدن و رفتن ماست/
او را نه بدایت و نه نهایت پیداست/
به قول خود من حدود هزار سال بعد:
ز جمله آمدگان و رفتگان و باز آمدگان بر روی این راه دایره وار و بسی دور و دراز/ باز آمده ای کو تاکنون کین چنین روش و باز به خیام گفته بوده باشد راز/؟
این گیتی یا کیهان و یا این جهان چه باشد با این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها در بین جهان های بیشمار/ جز یک قطره یا یک کلبه ی ناچیز خاکی جاودانه گرفتار در بند و کمند زلف و عشق یار یا در بطن وجود و ماهیت و ذات مطلق و بی کران و بی نهایت پروردگار یا آفریدگار/؟
این دنیا از لحاظ زمانی و مکانی و بیزمانی و بیمکانی از لحظه و نقطه صفر آغاز نگردیده بلکه در دل زمان و بیزمانی بی آغاز و بی پایان و در دل مکان و بی مکانی بیکران و بی نهایت یعنی در کلیه ی جهات بدون کرانه و نهایت خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی. پیام آسمانی هفت سین ما ایرانیان، کلی ترین حقیقت ژرف و برترین خبری است که انسان در طول تاریخ پیدایش خود روی کره زمین تا کنون از دنیای غیب دریافت نموده است و آنهم نه در قالب وحی از بیرون به گوش سر بلکه از راه الهام و القاء درونی. معنای پیام آسمانی هفت سین عبارت بوده و میباشد و خواهد بود از هفت سامان یا نظام کل گیتیائی، کیهانی یا جهانی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه که بین آنهاست《به زبان قرآنی : السماوات و الارضین سبع و ما بینهُم》.
فقط یک چیز بخودی خود، مطلق و بیکران و بی نهایت وجود دارد و نه دو یا چندتا. به بیانی دیگر : هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی و چه غیبی نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد غیر از خدای حقیقی و واقعی یعنی اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار.

صفر:سپهر. صفر فرو صفر فراصفر
صَفَر
نامی عربی مردانه به معنای کسی که از هر بدی و
ناشایستی خالی و پاک است.
و ماه دوم در تقویم قمری پس از محرم الحرام
سَفَر به چمِ گذر کردن ، رهسپاری ، سپر کردن
رهنمود شدن.
برخی گویند سَفَر ریشه در واژه پارسی سپر ( سپری کردن )
و واژه زَپَر دارد.
صِفر به پارسی زِفر یا سِفر
به مانکِ تهی پوچ خالی
پوچ، بی ارزش، هیچ، بی بها برابر های صفر می باشند. صفر شماره ای است که ارزشش هیچ است و پوچ به شمار می آید.
این واژه در ریاضی خیلی جا افتاده و شاید بتوان "پوچ" را به جایش به کار برد.
صفر sefr: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
بتال betāl ( کردی ) ، پویک puik ( لکی ) ، ویات vyāt ( سنسکریت: vyat )
صفر در سنسکریت بیندو bindu می باشد که برای نقطه هم به کار می رود؛ و واژه ی صونیه śunya که دهخدا آورده در سنسکریت به معنی هیچ، پوچ، تهی است و ترکیب صونیه وَت یعنی مانند صفر از نظر پوچی نه از دید ریاضی.
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه ایرانی ، نخستین کسی که از آن بهره برد خوارزمی بود.
درود
عربگرایی که چه بگویم عربزدگی برخیها هم نوبره به خدا!
همه جهان می دانند که شماره "صفر" در دستگاه شمارگان دهدهی دارای کاربرد است و دستگاه دهدهی هم از نوآوریهای هندیان آریایی است که از ریاضیات جبری پیشرفته ای برخوردار بودند و آنها بودند که نخستین بار شماره صفر را با نام "سونیا" ( =تهی ) ساخته و به کار بردند. ( و همچنین توابع مثلثاتی مانند سینوس، تانژانت و. . )
...
[مشاهده متن کامل]

شناساندن این شماره به جهان نیز کار ریاضیدانان ایرانی ازجمله خوارزمی بود که ریاضی هندی را به زبان تازی که به ناچار، زبان همه فهم و چیره شده ( زورکی ) آن زمان بود برگرداندو واژه صفر را هم به جای سونیا برابرسازی کردند درواقع در این میان، خود تازیان که از دانش تهی، تنها زبانشان نقش یک میانجی و جابجاگر را بازی کرد آن هم به خاطر بکار بردن این زبان از سوی دانشمندان فرهنگهای دیگر به ویژه ایرانیان بود.
شماره های کاربرد یافته در پارسی و لاتین نیز همگی برگرفته از شماره های هندی هستند.
وگرنه عرب جماعت شترچران را چه به ریاضی و اینجور کارهای سخت سخت! چه در گذشته چه اکنون هم حال این کارها را نداشته و ندارند، نیازهای ساده شان پیرامون چیزهای دیگری می چرخد!

واژه زفر
معادل ابجد 287
تعداد حروف 3
تلفظ zafar
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: zafar] [قدیمی]
مختصات ( زَ فَ ) [ په . ] ( اِ. )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ بزرگ سخن
فرهنگ لغت معین
این واژه زفر در پهلوی زفاار می شد در عربی تغییر کرد شد صفر یعنی این واژه زفر پارسی است
تنها زبان که عدد "صِفر" معرفی کرد زبان عربی بود.
وگرفته از نماد خورشید یا زبان جیرفتی نیست بلکه از دائره گرفته شد چون هیچ زاویه ندارد یا بی
نهایت زوایا دارد؛ وبقیت اعداد عربی بر حسب تعداد زوایا ترسیم شد:
...
[مشاهده متن کامل]

مانند عدد 8 که در اصل دو مربع روی هم که حاوی 8 زاویه میباشد.
وشکل اعداد فارسی اصلشه هندی هستند وفاقد عدد صفر بود.
Cypher
Cipher
وهمه علوم ریاضی وفیزیک مُدرن وکامپیوتری مدیون این عدد واین زبان هستند.
Binary Numbers 0 - 1
Algorithm
Cryption
coding
cryptogram
cryptograph
. . .
حقائق خلقت وتاریخی نمیتواند تا ابد مخفی یا سانسور یا پاک یا تحریف کرد.

naught
surag به زبان ساسانی
یا همون هیچ
هیچه
زبان سومری: سو ( تهی )
زبان هندی: سونیا ( توخالی )
پارسی باستان: سورا ( سوراخ )
پارسی پهلوی: سوراک ( سوراخ )
زبان اربی: صفر ( هیچ )
انگلیسی: zero, cipher
شماره "صفر" را نخستین بار ایرانیان به کار بردند که در نوشته های جیرفت دیده می شود سپس این کاربرد به سرزمین های همسایه ایران یعنی سند و سومر نیز راه یافت که هر یک به شکلی آن را نشان می دادند: هندی ها با یک گردی ( ○ ) و سومری ها با یک جای خالی یا با دوخط کج ( // ) .
...
[مشاهده متن کامل]

سرانجام این ریاضیدان ایرانی "خوارزمی" بود که در سده نهم میلادی شماره "صفر" را با شکل امروزیش که یک گردی میان تهی است ( 0 ) به کار برد. سپس اروپایی ها با ترجمه کتاب های خوارزمی مانند کتاب "جبر و مقابله" با مفاهیمی مانند شماره صفر آشنا شدند. پیش از این در شماره های یونانی و لاتین نمادی برای صفر وجود نداشت چرا که دانشمندان یونانی بر این باور بودند که چگونه می توان چیزی که "هیچ" است را نشان داد!
ریشه واژه "صفر" نیز به واژه پارسی "سور" بازمیگردد که به معنی "سوراخ" و "تهی" می باشد؛ اگرچه خود واژه "سور" نیز در آغاز به معنی "خورشید" بوده است.

ریشه صفیر است ، به معنی صداوآهنگ است
سفرومسافرت هم معنی شایسته وپسندیده ای است کمااینکه سفرمعنوی پیاده روئ برکت زا دراین ماه معنئ ومفهوم پیدامیکند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)