صرفا

/serfan/

    directly
    exclusively
    purely
    simply
    merely
    etymologically
    grammatically

مترادف ها

alone (قید)
فقط، صرفا، یک تنه

only (قید)
فقط، صرفا، بس، محضا، فقط بخاطر

downright (قید)
صرفا

پیشنهاد کاربران

صرفءً
per se
used to say that something is being considered alone, not with other connected things
The color of the shell per se does not affect the quality of the egg
Money per se is not the main reason that people change careers
صفحهء من در این سایت ( آبادیس ) صرفاً برای انها که قرآن عربی را میدانند وقرآن معجزه ووحی از طرف الله القاهر هست وپس.
وظیفت من نیست اینکه ثابت کنم؛ قرآن را معجزه وازلی و با واسطه جبرائیل به محمد ( علیهم السلام ) تحویل شد.
کسی دیگری را دعوت نکردم.
سپاس!
صرفا= ایواز
مثال : در یک فرد بالغ صرفاً سلول های خونی توسط مغز قرمز استخوان تولید شده.
یعنی فقط توسط مغز قرمز استخوان
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
اِکَت ( سنسکریت: اِکَدها )
اِکان ( سنسکریت: اِکانتَ )
کِوال ( سنسکریت: کِوَلَ )
فقط، منحصراً

بپرس