صرف

/sarf/

    spending
    using
    consuming
    premium
    expenditure
    grammatical
    declension or inflexion
    etymology
    conjugation
    mere
    pure
    declension
    inflection
    morphology
    arrant
    change
    crashing
    investment
    very
    outlay
    sheer
    simple
    stark
    straight
    supreme
    total
    unmitigated
    utter
    eating

فارسی به انگلیسی

صرف برات
agio

صرف بنزین برحسب مایل
mileage

صرف شدن
inflect, to be used/spent/eaten or druck

صرف نظر
waiver

صرف نظر کردن
render, relinquish
abandon, withdraw, renounce, resign, surrender, waive

صرف نظر کردن از سر تعارف
forgo

صرف نظر کننده
forgoer

صرف و نحو
grammar, inflexions and syntax

صرف و نحوی
grammatical

صرف کردن
devote, expend, put, use, conjugate, decline, inflect, to spend, to use(up), to consume, to eat or drink, to conjugate, to decline or inflect, to pay, be profitable

صرف کردن شام
eat

صرف کردن صبحانه
eat

صرف کردن نهار
eat

صرف کردن وقت
spend

صرف کردنی
spendable

صرف کننده
spender

مترادف ها

sheer (اسم)
صرف، پارچه ظریف

accident (اسم)
تصادف، حادثه، پیش امد، سانحه، اتفاق، واقعه ناگوار، پا، تصادف اتومبیل، مصیبت ناگهانی، صفت، صرف، عارضه، شیی ء

conjugation (اسم)
صرف، پیوستگی، ترکیب، گشن گیری

expenditure (اسم)
صرف، پرداخت، هزینه، خرج، بر امد، مصرف

etymology (اسم)
صرف، علم اشتقاق لغات، ریشه جویی

پیشنهاد کاربران

فقط
صرف در دستور زبان👇👇👇
نوواژه برای جایگزینیِ #to_inflect
یا #to_decline تغییر دادنِ دیسه ی یک اسم یا فعل با کاستن یا افزودنِ عناصری از ( به ) آن برای رسیدن به معناهای دستوریِ گوناگون و مرتبط با آن؛ صرف کردنِ اسم یا فعل؛ و جُزین
...
[مشاهده متن کامل]

ا↙️
#نماژیدن ( namāzhidan )
یا:
#نماختن ( namākhtan ) 👈 نَما ( ستاکِ برگرفته از ریشه ی نیاایرانیِ - nam به معنایِ خمیدن، خم شدن ) - - ختن ( نشانه ی مصدر )
( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺 نکته:
۱ - ستاکِ حالِ نَماختن می شود: نَماژ . ( بسنجید با: بختن ( بوژیدن ) —� بوژ . )
۲ - برای فهمِ بهترِ فعلِ نَماژیدن عبارتِ "با خم کردن یا منعطف کردنِ چیزی دیسه های دیگر از آن چیز ساختن" را در ذهن مجسم کنید. توجه کنید که در فعلِ انگلیسی نیز از همین فرمول برای برساختِ فعل بهره جسته اند.
▪️مثال:
۱ - در زبانِ فارسی، فعل را می توان در زمان و شخص نَماژید ( نَماخت ، صرف کرد. )
۲ - آموزگار از دانش آموز خواست که فعلِ "رفتن" را در زمانِ گذشته ی ساده بِنَماژد ( صرف کند. )
🔺 توجه:
🔹 #inflection عملِ صرف، اسم یا فعلِ صرف شده
🔹 #نماژ ( نَماژ )
یا: #نماخت ( نَماخت )
یا: #نماژه ( نَماژه )
▪️مثال:
۱ - در برخی زبان ها، ازجمله عربی، نَماژه ی ( صرفِ ) فعل ها دربرگیرنده ی جنسِ کنشگر نیز است.
۲ - می خورم، می خوری، می خورَد نَماژهایی ( موادِ صرف شده ای ) از فعلِ "خوردن" هستند.
🔸 #inflectional صرفی
🔸 #نماژه ای ( نَماه ای )
یا: #نماژی ( نماژی )
▪️مثال:
زبان های یونانی و لاتینی در قیاس با زبانِ فارسی زبان هایی نَماژه ای تر ( صرفی تر، تصریفی تر ) به شمار می آیند.
🔹 #inflectionally
🔹 #نماژیانه ( نَماژیانه )
🔸 #noninflectional غیرِصرفی
🔸 #نانماژه ای ( نانَماژه ای )
▪️مثال:
شاید بتوان انگلیسی را نانَماژه ای ترین ( غیرِصرفی ترین ) زبانِ اروپایی به شمار آورد.
🔹 #inflectable قابلِ صرف
🔹 #نماختنی ( نَماختَنی )
یا: #نماژه شوا ( نَماژه شَوا )
یا: #نماژه پذیر ( نَماژه پذیر )
🔸 #inflected صرف شده
🔸 #نماخته ( نَماخته )
🔹 #uninflected صرف نشده، غیرِصرفی
🔹 #نانماخته ( نانَماخته )
🔸 #inflector
🔸 #نماژگر ( نَماژگر )
🔹 #inflective
🔹 #نماژا ( نَماژا )
یا: #نماژی ( نَماژی )
🔹 هم ریشه های دیگرِ #نماختن ، #نماژه و #نماژا در زبان های ایرانی:
اوستایی 👈 خمیدن ➖ - nam
اوستایی 👈 نرم ➖ - nami
فارسی میانه ترفانی 👈 نرم ➖ nam
پارتی 👈 نرم ➖ nmr
سغدی 👈 نرم ➖ nmr
فارسی 👈 نرم، نمیدن، پنافتن، نمدار ( نوعی درخت ) ، نماز ( ؟ )
بلوچی 👈 نرم ➖ نرم
کردی 👈 نرم ➖ nerm
گورانی 👈 خم شدن ➖ - nāmia
سانسکریت 👈 خم شدن ➖ n�mati
تخاری 👈 کج شدن، خم شدن ➖ n�m
ایرلندی کهن 👈 آسمان، سپهر ➖ nem
پورواهندواروپایی 👈 خم کردن ➖ - nem
🔺نکته:
در تاریخِ ۱۴۰۱/۱۱/۱۲ از دیسه ی نوافتن یا نوامیدن به دیسه ی نماختن یا نماژیدن تغییر یافت.
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختی واژگانِ عمومی و تخصصی

صرف ( الصّرف ) : نافله ( نماز نافله )
کتاب بحر المعارف ، مولی عبدالصمد همدانی . باب دوازدهم . در ترک لقمه حرام و شبه ناک
امام جعفر صادق علیه السلام: خداوند متعال را فرشته ای است ، که هر شب بر فراز بیت المقدس ندا کند : هر کس حرام خورد ، خداوند هیچ صرف ( نافله ) و هیچ عدلی ( فریضه ای ) را از وی قبول نفرماید
...
[مشاهده متن کامل]

صَرف: [دستورِ زبان] کاربرد، گردانش، کارواژەشکافی، کنشواژەگردانی
per se
used to say that something is being considered alone, not with other connected things
The color of the shell per se does not affect the quality of the egg
Money per se is not the main reason that people change careers
أموالت را بخور؛ قبل از اینکه ثروتت تورا بخورد!
إصرِف مالَک قبل أن یَصرِفَ عُمرَکَ.
إصرف المالَ ولاتجعله یصرفَکَ!
برگزیدن و استفاده کردن و به کار گیری
وقتی میگن به صرف چیزی میشه گفت به موجب؟ معنیش چطور میشه بگین. . . : (
‏واجگاشتن = صرف کردن
واجگاشت، واجگارِش = صرف، تصریف
واجگاشتی = صرفی، تصریفی
{واجگاشتن: ‹واج› بعلاوه ‹گاشتن› ( به معنای گرداندن ) }
بن مایه: لغت نامه دهخدا
‎#پیشنهاد_شخصی
‎#پارسی دوست
به صرف اینکه: [ اصطلاح در تداول عامه] به محض اینکه، به دلیل اینکه .
( ( آرزو با خود فکر کرد . شیرین حق نداشت به صرف اینکه اسفندیار بعدِ آن همه سال عشق و عاشقی گذاشته بود رفته بود و خبری از خودش نداده بود ، همه ی مردها را به یک چوب براند . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 262. ) )

خوردن، نوشیدن
صِرف با ِ به معنی خالص/محض
صَرف با َ به معنای صرفه/سود
خرج کردن ، مصرف کردن
استعمال - بکار گرفتن
تنها، فقط
گسارش از بن گساردن در زبان پارسی به معنای صرف و صرف کردن است .
تغییر زیاد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس