کوب، شتم، شوک، عیب، نقص، رنج، لطمه، آزار، اذیت، جراحت، خدشه، زیان، ضرر، گزند
حمید رضا مشایخی - اصفهان
اک ، آزار، اذیت
حمید رضا مشایخی - اصفهان
صدمه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
مِهگار mehgār ( پارتی )
آسیب، گزند، آگفت āgaft ( دری )
آگفت
لطمه، مضرت، برخورد، شتم، شوک، عیب، نقض
در لری بختیاری
خسارت / آسیب / صدمه: دِیزونی، دِیزُوی ( حرف �واو� به صورت تو دماغی گفته میشود )
دِیزونی / دِیزُوی زِیدِن: خسارت / آسیب / صدمه زدن
کوفتگی
کوب
رنج، آسیب، بلا، لطمه، گزند
صدمیدن =
م. ث
این قرص به بدن می صَدَمَد.
صدمه وارد آوردن
آزار، آسیب، جراحت، خدشه، زیان، ضرر، گزند، لطمه، مضرت، برخورد، شتم، شوک، عیب، نقص، اک
اک
�صد مه �با ( فتحه روی میم ) نام فارسی دخترانه است به معنی :صد تا ماه زیبا است.
لطفا برای تعریف کلمه �صدمه � به معنی آسیب رساندن علامت تشدید را باید بر حرف ( میم ) گذاشت.
در پهلوی " ویزایش " از بن ویزاییدن به چم آسیب و صدمه زدن می باشد، برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
بر همین پایه می توان واژه های زیر را پیشنهاد نمود :
ویزایگ = مصدوم
ویزایگ ها = صدمات
چیزی را از حالت عادی خارج کردن
رنج
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)