صدا کردن


    beat

فارسی به انگلیسی

صدا کردن مثل فیل
bellow

مترادف ها

cry (فعل)
خروش برآوردن، داد زدن، فریاد زدن، گریه کردن، صدا کردن، خروشیدن، بانگ زدن، مصوت کردن

sound (فعل)
زدن، صدا کردن، گمانه زدن، نواختن، سروگوش آب دادن، بصدا در اوردن، بنظر رسیدن، به نظر رسیدن، صدا دادن، بگوش خوردن، ژرفاسنجی کردن

blare (فعل)
صدا کردن، جار زدن، با فریاد گفتن

hum (فعل)
صدا کردن، فریب دادن، وزوز کردن، زمزمه کردن، همهمه کردن، در فعالیت بودن

clang (فعل)
صدا کردن

click (فعل)
صدا کردن

rustle (فعل)
صدا کردن، خش خش کردن، صدا دراوردن از، صدای برگ خشک ایجاد کردن

پیشنهاد کاربران

تخته تاباق، اصطلاح رایج در تورکی است. حروف ( ح، ع، ث، ص، ض، ذ، ط، ظ ( حروف مخصوص زبان عربی است . و در هیچ زبان دیگری وجود ندارد. ولی در زمانهای قدیم کلمات تورکی را با این حروف می نوشتند. مثلا طهران، اطو،
...
[مشاهده متن کامل]
اطاق، طاق، اصلان ( شیر بیشه در تورکی ) ، صابون، حوله، صدا. . . . . . . تاباق هم مثل بقیه کلمه طاباق و طبق نوشته شده است.