صخره: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
دیواره، پرتگاه، افکن ( دری )
کالار kālār، قرخ qarax ( خراسانی )
چکل cekel ( مازنی ) .
کمز kamez ( کردی )
راک ( لری بختیاری )
صخره؛ سختره، راه سخت،
راهی پر از سنگ های سخت،
سنگ هایی پر از سختی و سخاوت.
سنگ هایی خاص، سنگ هایی خشک و خَز،
سنگ هایی بدور از خسیسی و خساست.
در اراک و اطرافش میگن سختیا
در اراک و حومه به صخره میگن سختیا
تخته سنگ،
خرسنگ = سنگ بزرگ
این واژه عربی است پارسی ان چندین واژه است اژکهن - راک - توور - ویم - گر - پرت - بی گمان بسیاری واژگان دگر نیز است که یاد ندارم
کایا در ترکی میشه صخره
پرت گاه، بالا بلندی
صخره در بختیاری میشود راک، گَر، تَوور
صخره ( Reef ) [اصطلاح دریانوردی]:صخره و یا مرجانهائی که نزدیک به سطح آب قرار داشته و عمق آب بالای آنها طوری است که حتی یک قایق نیز قادر به عبور از روی آنها نیست . این اصطلاح در کشتی های بادبانی به کوتاه کردن بادبان اطلاق میگردد .
راک::کلمه ی لری بختیاری به معنی صخره
طایفه راکی ایل لر بختیاری
صخره::کلمه عربی
در پهلوی " ویم " برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)