صامت

/sAmet/

    silent
    mute
    consonant
    soundless
    still
    tacit
    voiceless

مترادف ها

silent (صفت)
ساکت، ارام، بی صدا، صامت، خاموش، بی حرف، خمش، خموش

mute (صفت)
ساکت، بی صدا، صامت، گنگ، لال، خمش، خموش، بی زبان، غیر حاکی

consonantal (صفت)
بی صدا، صامت، وابسته به حروف بی صدا

speechless (صفت)
صامت، گنگ، لال

surd (صفت)
بی صدا، صامت، گنگ، اصم

پیشنهاد کاربران

ساکت با صامت مترادف نیست ، صامت کلا صدایی ندارد که ساکت باشد ، ساکت برای صدا داری ست که میتواند کم یا زیاد بشود
خاموش
ساکت، سکوت
ناگویا. ( ص مرکب ) آنکه گویا نیست. که سخن گفتن نتواند. غیرناطق. مقابل گویا :
چو مدحش گفت نتوانی چه گویا و چه ناگویا
چو رویش دید نتوانی چه بینا و چه نابینا.
فرخی.
رجوع به گویا شود.
صامت: همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی سنسکریت موکا mukā می باشد.
آقا هر کی داره زبانشناسی میخونه معنی صامت رو اشتباه متوجه میشه. صامت به معنای بی صدا نیست. هنگامی که هوا از ریه به سمت دهان بیاد اگر جلو اونا انسداد پیش بیاد میگن آواهای صامت. مثل ب پ ج یعنی هوا به صورت ناگهانی در اثر انسداد دهان پیش بیاد. لطفا با هم قاطی نکنید.
بسم الله الرحمن الرحیم
صامت ( صمت ) : عدم صوت
ساکت ( سکت ) : قطع نطق
قران صامت:کتاب قرآن کریم.
قرآن ناطق: پیامبر صلی الله علیه و آله وائمه اطهار.
واج ( حرف ) بی صدا _ واج بی آوا
بی صدا

بپرس