سلیم
صادر: سر زند، 
 حسن صباح در پاسخ نامه ملکشاه سلجوقی می نویسد: . . . نعوذبالله از من که حسنم کاری صادر شود یعنی از وسوسه های بد کرداری و بد کاری به خدا پناه می برم از من که حسنم کاری سر زند. . .
صادر. [ دِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از صدور. بازگردنده. مقابل وارد. از جای بیرون آینده. ( غیاث اللغات ) . رونده ( در مورد شخص و شی هر دو استعمال شود ) :
ز بهر صادر و وارد پزند هر روزی
هزار پخته مر او را همیشه در مطبخ.  
 ...  [مشاهده متن کامل]  
سوزنی. 
صیت بزرگی احوال و کرامات و مقامات خواجه را از صادر و وارد بسیار شنودم. ( انیس الطالبین ) . و رجوع به صادر کردن و صادرات شود. || یقال : ما له صادر و لا وارد؛ یعنی نیست او را چیزی. || طریق صادر؛ راه بازگشت از آب. ( منتهی الارب ) . 
صادر. [ دِ ] ( اِخ ) قریه ای است در بحرین بنی عامربن عبدالقیس را. ( معجم البلدان ) . 
صادر. [ دِ ] ( اِخ ) موضعی است در شام. ( معجم البلدان ) . 
صادر. [ دِ ] ( اِخ ) از قراء یمن است از مخلاف سنحان. نابغه گوید :
و قد قلت للنعمان لما رأیته
یرید بنی حن بثغرة صادر
تجنب بنی حن فان لقأهم
شدید و ان لم تلق الا بصابر. 
 ( معجم البلدان ) 
منبع. لغت نامه دهخدا
نگره های فارسی به سان جایگزینی واژه : برونداد: برون داد، فرست: فر ست ( از ستاندن ) ، رواک: رو اک ( پسوند ) ، برونه: برون ه ( پسوند ) ، فرداد: فر داد، رهاورد: رها آورد، برآمد: بر آمد، گسیل، فرسو: فر سو، 
 ...  [مشاهده متن کامل]   پراکنش: پر اکنش ( از اکندن ) ، ره سپار: ره سپار، سوگر: سو گر ( پسوند ) ، فرانه: فرا نه ( پسوند ) ، ره داد: ره داد، روانه: روان ه ( پسوند ) ، فرستش: فرست ش ( پسوند ) ، سویش: سو یش ( پسوند ) ، فرارس: فرا رس، سویند: سو یند ( پسوند ) ، برداد: بر داد، دهشا: دهش ا ( پسوند )
روانه کردن کالا
رونده
سادر= صادر= ساتر، ساتونتن، رفتن، برون رفتن
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی. 
نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
#آسانیک گری
درود ُ سپاس
بجای واژه صادر می توان از نوشتن یا نگاشتن یا گواهی کردن بهره برد: شناسنامه به نام نوزاد نوشته شد یا گواهی شد ( صادر شد ) . 
گسیل کردن به معنای فرستادن است مانند "سپاه به سوی دشمن گسیل شد" که چیم ( مفهوم ) فرستاده شدن را دارد.  
 ...  [مشاهده متن کامل]  
گسیل به تنهایی به چم تشعشع نیست، اگر گفته شود " گسیل نور یا پرتو" بدین گونه می توان آن را برابر تشعشع دانست. 
بنابراین می توان از واژه گسیل و نیز بن فرستادن، واژه ای همسنگ بجای واژاک ( اصطلاح ) بیگانه صادرات ساخت:
فرست - مان ( که پسوند نام ستاک ساز [اسم مصدر ساز] است ) : فرستمان بجای صادرات
نوواژه های پیشنهادی شایددر آغاز ناآشنا و نامانوس باشند ولی پس کاربرد یافتن بزودی آشنا و خودی خواهند شد، واژه هایی ماننددانشگاه، هواپیما، دادگستری، شهرداری و. . . همگی در آغاز همینگونه بودند.
بیرون رونده، فرستاده
رسانش . . رسانش کالا. . . صادر کردن کالا. .
وارد کردن کالا از کشوری به یک کشور دیگر
صادر کردن پارسیش میشه گسیل کردن، فرستاد کردن
جم آنها مبشود گسیلان یا گسیلها، فرستادان یا فرستادها
شایدمند است واژگان صادرات و واردات از ساتر و وارت ریشه داشته باشند
واژه فنلاندی s�teill� ( سات ایلا ) به معنای صادرکردن - گسیل - فرستادن send out - radiateاست که از آن لغت ایرانی ساتر←صادر به دست آمده است. ممکن است لغت ساتر با ستاک پهلویک ساتونتن s�tunatan به معنای رفتن - بیرون رفتن همریشه باشد. بدینسان روشن میشود که صدور یک واژه جعلی است و جمع بستن سادر به شکل صادرات درست نیست. .  
 ...  [مشاهده متن کامل]  
لغت آریایی وارت به معنای اندرآمدن که امروزه در ایران وارد خوانده میشود ( وارد=زبده - کارکشته ) در زبان سنسکریت به شکل द्वारता dvAratA به معنای access - entranc - gateثبت شده است. بدینسان روشن میشود که ورود یک واژه جعلی است و جمع بستن وارد به شکل واردات درست نیست. 
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)