عادت، اداب، روش، شیوه، عادت یا خوی همیشگی، عادت روزانه
پیشنهاد کاربران
خُلک ( خُلق ) و خوی خداپسندانه:تخلق به اخلاق الله.
راه وروش. شیوه. کار وبار:آیین خدا پسندانه. تخلق به اخلاق الله:" روش خدا پسندانه ". منش خداپسندانه. آیین خدا پسندانه. سرشت خدا پسندانه. کردا خداپسندانه.
نوع روش سبق شیوه اسلوب
نحو نمط نسق
نَسَق
راه و رسم به مِی سجّاده رنگین کن گَرت پیرِ مُغان گوید که سالِک بی خبر نَبوَد ز راه و رسمِ منزل ها حافظ
رنگ طرز. روش. ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ) . خصلت. شیوه. صفت. رسم و آیین : بریخت برگ گل مشکبوی پروین رنگ چو شکل پروین بر آسمان کشید اشکال. ازرقی ( از جهانگیری ) . نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود ... [مشاهده متن کامل]
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت. حافظ. ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست سهی قدان سیه چشم ماه سیما را. حافظ. غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است. حافظ.
آیین
روش درسته
شووه به ضم شین ، روشی است که خاک افکن بالادست را بوسیله آب به افکن پایین دست برای تسطیح زمین ، انتقال می دهند . که این شیوه تسطیح در زمینهای کشاورزی ممقان کاربرد داشته است .