شیر

/Sir/

    faucet
    tap
    valve
    lion
    leo
    milk

فارسی به انگلیسی

شیر اب
faucet, spigot, cock

شیر اتش نشانی
fireplug, hydrant

شیر ایمنی
safety valve

شیر با چربی
whole milk

شیر بی چربی
skim milk

شیر تخلیه
petcock

شیر تغلیظ شده
evaporated milk

شیر چگال
condensed milk

شیر چند راهه
manifold

شیر خوردن از پستان
nurse

شیر دادن با پستان
nurse

شیر دادن به کودک با بطری
bottle-feed

شیر دادن کودک با پستان
breast-feed

شیر دریایی
sea lion

شیر سماور
cock

شیر سماوری
stopcock

شیر سوپاپ
cock

شیر سوزنی
needle valve

شیر غلیظ
condensed milk, evaporated milk

شیر فلکه
valve

مترادف ها

valve (اسم)
در، سوپاپ، سر پوش، دریچه، شیر، لامپ

plug (اسم)
در، سر، قاش، دو شاخه، شیر، توپی، قاچ، سوراخ گیر، دوشاخه کلید اتصال، سربطری

lion (اسم)
چاپار، شیر، برج اسد، شیر نر، هژبر

faucet (اسم)
شیر آب، شیر، شیر بشکه

tap (اسم)
شیر آب، شیر، ضربت اهسته

milk (اسم)
شیر، شیره گیاهی

پیشنهاد کاربران

برای خودم جای سوال چطور می شود واژه شیر در تمام لغت نامه فارسی است ولی بعضی ما به جای اینکه بررسی کنند بدون منبع همه حرف می زنند اگر منبع داشته باشند معتبر نیست ببینید آدم های ضد ایرانی تجزیه طلب خودشان را در برنامه درجه یک چه طور نشان می دهد همه حرف های غیر منطقی چون یک مشت آدم غیر منطقی هستند و از آبادیس خواهش می کنم متن من انتشار بدهد
...
[مشاهده متن کامل]

واژه اصلان ترکی است این واژه در زبان فارسی شیر در عربی أسد است.
واژه اصلان
معادل ابجد 172
تعداد حروف 5
تلفظ 'aslān
نقش دستوری اسم خاص اشخاص
ترکیب ( اسم ) [ترکی] ( زیست شناسی ) [قدیمی]
مختصات ( اَ ) [ تر. ] ( اِ. )
آواشناسی 'aslAn
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه اسد
معادل ابجد 65
تعداد حروف 3
تلفظ 'asad
نقش دستوری اسم خاص اشخاص
ترکیب ( اسم ) [عربی ( = شیر نر ) ]
مختصات ( اَ سَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی 'asad
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

منبع عکس فرهنگ عمید
شیر
شیر در انگلیسی میشود lion در نتیجه شیر کلمه فارسی نیست, چون دوستان برای ریشه یابی کلمات فارسی توی زبان انگلیسی دنبال کلمات تصادفی میگردند با استنباط خود دوستان شیر فارسی نمیتونه باشه
شیر خوردنی در اوستا به این گونه است:
پَئما ( paēma )
پَئم: پَم - کوتاه شده پستان - ممه، سینه
( ( امروز در مازندران هم به زبان کودکانه رواج دارد که می گویند: پَم بِخِردی >>> شیر مامانی خوردی! ) )
...
[مشاهده متن کامل]

ا: پسوند شباهت و همانندی در اینجا اوستایی
معنی: شیر خوردنی، شیر مادر، آغوز، روشه
بخشی از بند 5 آبان یشت:
hā - mē āpō yaozhdadhāiti hā arshnam xshudra hā xshathrinam garewan hā xshathrinam
"paēma"
معنی: این رودخانه من ( فَراخکَرت "وُئوروکَشَه، Vourukasha" ) دانه ( تخم ) را در نرها، رحم را در ماده ها و "شیر" را در سینه های ماده ها بَرِشنوم ( پاکسازی، تصفیه ) می کند

منابع• http://www.avesta.org/ka/ka_tc.htm• http://www.avesta.org/ka/yt5sbe.htm
شیر
اواژه شیر از پارسی میانه 𐫢𐫃𐫡‎ ( šgr /⁠šagr، šēr⁠/، در عربی می شود أسد درترکی می شود اصلان این یعنی هزار در صد درصد پارسی است.
منابع ها.
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگ واژه های اوستا
ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی
فرهنگ فارسی به پهلوی
واژه قوچ
معادل ابجد 109
تعداد حروف 3
تلفظ quč
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [ترکی] ( زیست شناسی )
مختصات ( اِ. )
آواشناسی quC
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
ذوالزوائد. [ ذُزْ زَ ءِ ] ( ع اِ مرکب ) اسد. شیر.
واژه شیر
معادل ابجد 510
تعداد حروف 3
تلفظ šayyer
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: شیر] [قدیمی]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی Sir
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ لغت معین
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگ واژه های اوستا
به کُردی:
مربوط به آب: شِیرِ آو
مربوط به حیوان: شِیر
مربوط به نوشیدنی لبنی: شیر
تا چندی پیش اسم شگره وشگر بیک وشگر علی که قسمت اول آن به معنای شیر است در میان مردان کردیک اسم معمول بود که ادارات ثبت احوال در شناسنامه ها شکر ( سپاسگزاری ) عربی یا شکر ( ماده خوردنی ) نوشته اندچون از اصالت دیرینه این لغت به معنای شیر غافل بوده اند.
شیریعنی اسد اصلان
🧸 کلماتی کاربردی برای توصیف صدای حیوانات مختلف: 📢
❗️نکته: بعضی صداها در حیوانات مختلف مشترک است. . .
✅ سگ: bark / woof 🐶
✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶
✅ توله سگ: yap 🐶
...
[مشاهده متن کامل]

✅ بز یا گوسفند: bleat 🐏
✅ پرنده یا میمون: chatter 🐧 🐒
✅ قورباغه: croak / ribbit 🐸
✅ مار: hiss 🐍
✅ گرگ یا سگ: howl / growl / bay 🐺
✅ گربه: meow / purr 🐈
✅ گاو: moo / low 🐄
✅ خوک: oink / grunt 🐖
✅ فیل: trumpet 🐘
✅ پرنده: chirp / tweet / twitter / sing 🕊
✅ اسب ( شیهه ) : neigh / whinny / nicker 🐎
✅ زنبور: buzz 🐝
✅ مرغ: cluck / cackle 🐔
✅ خروس: cock - a - doodle - doo / crow 🐓
✅ غاز: honk / quack 🪿
✅ اردک: quack 🦆
✅ موش: squeak 🐀
✅ عقاب: screech / scream 🦅
✅ جغد: hoot / screech 🦉
✅ خفاش: screech 🦇
✅ شیر، خرس، ببر: roar 🦁 🐅 🐻
✅ کلاغ: caw 🐦‍⬛️
✅ خر، گورخر، الاغ: bray 🦓
✅ شتر: grunt 🐪
✅ جیرجیرک: chirp / creak 🦗
✅ دلفین: click 🐬
✅ بوقلمون: gobble 🦃
✅ زرافه: bleat 🦒
✅ صدای هر جوجه پرنده: cheep 🐥
✅ شغال: howl
✅ کفتار: laugh / scream
✅ صدای هر حیوانِ نر بزرگ: bellow 🐋
✅ صدای هر حیوانی که از روی خشم باشه: snarl 😾
✅ صدای کشیدن هوا داخل بینی: sniff 😪
✅ صدای بیرون دادن هوا از داخل بینی: snort 😤

حیدر
شاه ددان . [ هَِ دَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شیر. اسد. لیث . غضنفر. حارس : به شاه ددان کلته روباه گفت که دانا زد این داستان در نهفت . ابوشکور.
شاه جانوران . [ هَِ ن َ / ن ِ وَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شیر. ( یادداشت مؤلف ) . اسد. لیث . حارث . غضنفر. دلهاث . هزبر. قسوره . غانم . ضیغم . ضرغام
در زبان کوردی
شِر=شیر ( حیوان ) متضاد شِ_رِ=به زبان فارسی؟ذکی؟
شیر=شیر ( خوردن )
شیر میشه تایگر ولی من شیر خوردن رو میخواستم کسی میدونه
اسد. . . هژبر. . .
شیر ( خوراکی ) یعنی مایع سفید رنگ خوردنی: در زبان ترکی می شود: سوت ( sūt ) این واژه از زبان پهلوی وارد زبان ترکی شده است و با واژه ی سود از یک ریشه می باشد.
دکتر کزازی ذیل واژه سود می نویسد: ( ( سود در پهلوی سوت بوده است. ریختی دیگر از آن در پارسی سودا است به معنی بازرگانی و دادوستد که در واژه "سوداگر" کاربرد یافته است. می تواند بود که این واژه از سوتپگار sūt - apgār پهلوی به معنی سودآور برآمده باشد. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

نامه ی باستان جلد اول ص ۱۸۵.
بنابر این واژه ی سوتپگار به معنی سود آور همان است که ما به شکل مخفف در زبان ترکی در ریخت "sūt" به معنی شیر امروزه به کار می بریم که در اصطلاح امروزی می شود "مفید" و سود بخش . ( نگارنده )

Lion
شیری که جز حیوانات است.

شِیر یعنی ارسال، ارسال کردن
شیر ( خوراکی ) یعنی مایع سفید رنگ خوردنی
شیر ( حیوان ) نام حیوانی در جنگل
شیر ( دستگاههای لوله و اتصالات ) یک وسلیه که با استفاده از از ان آب لوله ها به خانه ها می اید.
به شیر نوشیدنی در پهلوی ساسانی شیر، پِم و جیو و به شیر دده شِر و شَگر گفته میشد.
پَم بَخِردِن در مازندرانی به چم نوشیدن شیر است که با پِم در پهلوی هم ریشه است.
شیر _ منظور از حیوان : lion
شیر _ منظور از نوشیدنی : milk
شیر سلطان جنگل است
شیر به معنی نوشیدنی: milk و شیر به معنی حیوان:lion
پارسی باستان: شگرا
پارسی پهلوی: شگر
پارسی نوین: شیر
واژه "شیر" از ریشه سور ( =خورشید ) است که یکی از معنی های خورشید "پراکندن" و "پخش کردن" نور است و نوک پستان گاو مانند پرتوهای خورشید چندگانه است؛ ازین رو واژه "شیر" به معنی "چند پاره شدن" است که از این ریشه واژگان بسیاری هم در پارسی و هم در انگلیسی ساخته شده اند که در همه آن ها معنی "چند پاره شدن" دیده می شود:
...
[مشاهده متن کامل]

شیر ( نوشیدنی ) : پخش کردن شیره پستان
شیر ( آب ) : ابزاری برای پخش کردن آب
شیر ( جانور ) : درنده
شغال: درنده
شکار: تکه تکه کردن
شکر: ریز ریز
شور: ریز ریز
شار: پاشیدن، مانند آبشار
شمشیر: شم ( ترس ) شیر ( پاره کننده )
شیرازه: جایی که چند بخش به هم می پیوندند.
شرک/شریک/اشتراک: پراکندن و پخش کردن
shear: قیچی کردن
share: شریک شدن
saker: شاهین شکاری
scar: دریدگی
score: امتیاز
sugar: شکر
saccharin: شکر مصنوعی
sucrose: آمیزه شکر جانوری ( گلوکز ) و شکر میوه ای ( فراکتوز )

شیر = حیوان تنومند، وحشی و درنده، سلطان جنگل از تیره گربه سانان، به ترکی " آصلان " و همچنین " شئر " گفته می شود.
شیر = مایع سفید رنگ، محصول پستان جانوران پستاندار ، غذای دوران نوزادی ، غذای غنی و مقوی از خانواده لبنیات ، به ترکی " سود " گفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

شیر = وسیله قطع و وصل آب لوله کشی به مدلها و از فلزات مختلف، به ترکی هم " شیر " گفته می شود. نسلهای قبلی، " قیرنا " هم می گفتند. قیرنا در زبان ترکی به معنی سه راه می باشد و احتمالاً چون دسته شیرها به شکل سه راه بوده، این کلمه را برای شیر آب انتخاب کرده بودند.

شیر = حیوان = lion
شیر = خوردنی =milk

بوی شیر از لب کسی آمدن: استعاره است تمثیلی به معنی ”بسیار کم سن و سال بودن “
همی از لبت شیر بوید هنوز،
که زد بر کمانِ تو، از جنگ توز؟
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۳٠۱. 》
شیر : حیوان وحشی
ز بیم سپهبَد گوِ پیلتن ،
بلرزد همی شیر بر انجمن
دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد: 《 شیر در پندار شناسی شاهنامه نماد گونه ی دلیری و شجاعت است . 》
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۶۵. 》
...
[مشاهده متن کامل]

در جایی دیگر می نویسد : ( ( شیر در پهلوی شگر šagr بوده است. می توان انگاشت که ریختی دیگر از آن در پارسی شَرْز است که در " شرزه " ویژگی همواره ی شیر باز مانده است. می تواند بود که ریختی گویشی از" شگر"، شَغْر، با جابجایی آوایی شرغ شده باشد و "شرغ" با دیگرگونی " غ" به " ز" "شرزه"، چونان ویژگی شیر به کار برده شده است. ) )
( ( پریّ و پلنگ انجمن کرد و شیر؛
ز درّندگان ، گرگ و ببر دلیر ) )
( همان ص 248. )

گردن شیر را به کمند آوردن :کنایه ای ایماست از گُردی و دلاوری .
در پندارشناسی ِ رزمی، یکی از برترین ویژگی های پهلوانی《شیر شکاری》است.
چو یک چند بگذشت و گشت او بلند
سویِ گردنِ شیر شد با کمند
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۱۹۲.
شیر بزرگی ، سرآمد و چکیده است.
در جنگل بزرگ حیوانات ، شیر فرمانروا
در جریان آب نگهبان به نام شیر اب
در جانوران چکیده به نام شیر
در مواد چکیده مثل شیرابه
از آنجا که در برخی کشورها مجسمه حیوانی که برای آنها مقدس بود را بر سر خروجی آب قرار می دادند، مثلا در فرانسه سر خروس و در اتریش بر سر خروجی آب، سردیسی از شیر نصب می کردند، در تهران هم بنا به همت یک سرمایه
...
[مشاهده متن کامل]
دار تهرانی برای اولین بار یک شرکتی اتریشی در چندین محله تهران کار لوله کشی آب انجام داده بود برای باز و بسته کردن آب لوله کشی فلکه ای قرار داده بود که به شکل سر شیر بود ، و مردم هر وقت برای برداشتن آب به آنجا می رفتند، می گفتند: رفتیم از سر شیر آب آوردیم! بعد ها در خانه ها هم بر سر لوله آب خانه ها این مجسمه ی کوچکی از کله ی شیر بود و وقتی می خواستند جریان آب را باز و بسته کنند می گفتند �شیر آب را باز کن یا ببند�. اینگونه بود که به فلکه باز و بسته کردن آب" شیر آب" گفته شد .

نماد شجاعت در بین پادشاهان و همچنین بختیاری ها می باشد
شیر نماد ایل لر بختیاری است
ایل لر بختیاری از زمان های قدیم تا به امروز روی مزار بزرگان خود مجسمه شیر سنگی قرار می دهند
شیر هندی بهترین نوع ازاین رده است
شیر فارسی با shareانگلیسی همریشه است وبمعنی چند تکه کردنه شیر چون میدرد وتکه تکه میکند زرد شیر بود وپلنگ پولک شیر وببر هم بور شیر بوده است. شیر آب را شیر میگن چون آب را چند تکه میکند وبه جاهای گوناگون میرساند. شیر خوردنی هم چون از چنددال میاید شیر شده است که کوچک شده وشیر آن مانده است بهمین روش پریز را شیربرق میشود گفت
...
[مشاهده متن کامل]

استاد عمید هم دراینباره بخطا رفته است

احتمالا شیر جنگل از شِر زه تشکیل شده باشه. شِر زخم حاصل از چنگال این حیوان جنگلی هست زه یا همان زاباشه. شِریعنی زخم و"زه"همان زاییدن وبوجود آوردن باشه. چون شیر تیز چنگال هست وزخم بوجودمیاره. یعنی زخم کننده و زخم بوجود آورنده. درگویش بختیاری "شیر"، شِیر تلفط میشه.
شیر صفت مردان نترسی هست که جزء به رضایت خداوند فکر نمیکنند , حمله دسته ی
شیرها , به کفتارها و گراز ها , تماشایی هست
خداوند شیران بیشه ایران زیاد کند به امید آزادی شیر شادروان ( شوشتر ) از قفس
و فرا خوان او , به جمع شدن شیران تمام عالم هستی
...
[مشاهده متن کامل]

هیبت شیر ژیان , شیر گردون و شیر علم در راس دسته شیران دیدنی هست
ان شاءالله در آینده ایی بسیار بسیار نزدیک

اصلان
اسد
شیر: مایعی سفید مایل به کرم و زرد میباشد.
آنرا یا پاستوریزه و یا جوشانده و میل می نمایند
شیر. ( ص ) ، ( زبان مازنی ) ، خیس. "مه جمه شیر بهیه. " پیراهنم خیس شده.
شیر جانوری نیرومند با سری بزرگ، پاهای بزرگ و قوی و دمی بلند از جنس پلنگ شکلان ( Panthera ) است. اندازهٔ بدن او ۱۴۰ تا ۲۰۰ سانتیمتر و اندازهٔ دم او ۶۷ تا ۱۰۰ سانتیمتر است. نوع نر بزرگ تر از ماده است و نرها بر روی گردن و شانهٔ خود دارای یال نیز می باشند. رنگ بدن شیرها بین قهوه ای مایل به زرد و قهوه ای مایل به سرخ متغیّر است. رنگ یال شیرهای نر نیز از زرد روشن تا سیاه متغیّر است. همچون دیگر گربه سانان بزرگ شیرها نیز می توانند به سرعت های بالا دست یابند و آن را برای مدّت کوتاهی حفظ کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

در گذشته در آفریقا، خاورمیانه و جنوب آسیا به فراوانی یافت می شدند ولی اکنون فقط در جنوب صحرای بزرگ در آفریقا و در منطقهٔ حفاظت شده ای در شمال غربی هند زندگی می کنند. شیر برخلاف مشهور بودن به سلطان جنگل در بیشه ها زندگی می کند.
این جانور ۲۰ ساعت در روز به استراحت می پردازند. شیرها معمولاً در طول روز به شکار می پردازند ولی در مناطقی که آنها را شکار می کنند تنها در شب فعّال هستند. آنها گروهی زندگی می کنند و هر گروه متشکّل از سه شیر نر، پانزده ماده و توله هایشان در یک قلمرو مشخّص است. گروه های دیگری نیز هستند که تنها از شیرهای نر مجّرد تشکیل شده اند.
شیرها جانورانی مانند گورخر و غزال را برای تغذیه شکار می کنند. آنها جانوران بزرگ تر مانند بوفالوها و زرّافه ها را نیز به صورت دست جمعی و به کمک یکدیگر شکار می کنند. حتّی پرندگان و گاهی کروکودیلها نیز به دست آنها گرفتار می شوند. شکارکردن بیشتر به عهدهٔ شیرهای ماده است.
شیرها از قلمرو خود در برابر بیگانگانی مانند شیرهای نر غریبه وهمچنین دشمن همیشگی خود یعنی کفتارها دفاع می کنند. شیرها بطور غریزی دشمنی پایان ناپذیری با کفتارها بر سر تصاحب قلمرو دارند. بطوری که حتی بصورت گلّه ای به نبرد با یکدیگر می پردازند که باعث تلفات زیاد از هر دو گروه بویژه کفتارها می شود. یکی از خونبارترین این نبردها که در صحرای اتیوپی در جنوب آدیس آبابا رخ داد و دو هفته به درازا کشید منجر به کشته شدن ۳۵ کفتار و ۶ شیر شد و با برتری شیرها همراه بود.
شیر آسیایی یکی از دو زیرگونه در حال حیات شیر است که امروزه به طور طبیعی تنها در جنگل گیر در گجرات هندوستان زندگی می کند.
تولید مثل
شیرها زمان و دورهٔ جفت گیری مشخّصی ندارند. آنها پس از ۱۰۲ تا ۱۱۳ روز بارداری ۱ تا ۶ توله به دنیا می آورند. امّا اکثراً شمار توله های به دنیا آمده ۲ یا ۳ است. توله ها نزدیک به شش ماه از شیر مادر تغذیه می کنند ولی از سه ماهگی آغاز به خوردن گوشت می کنند. وقتی که گروه برای شکار می رود یک یا دو شیر بالغ می مانند و از توله ها نگهداری می کنند ولی زمانی که جانوری شکار می شود یک شیر ماده می آید و آنها را به مکان شکار می برد. توله ها پس از چهارماهگی می توانند هنگام شکار با مادر خود باشند. آنها از سنّ هجده ماهگی قادر به زادآوری می شوند؛ نرهای جوان از گروه بیرون رانده می شوند ولی ماده ها در گروه می مانند.
منبع
BBC News http://news. bbc. co. uk/2/hi/africa/323422. stm
The Simin And Schuster Encyclopedia Of Animals. Ed. Dr. Philip Whitefield
جستار وابسته
شیر ایرانی
از ویکی پدیا

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٥)

بپرس