شید


    cheat
    light
    sheen
    shine

فارسی به انگلیسی

شید افشان
luminosity, luminous, incandescent, luminary

شید افشانی
luminosity, luster

شید امایشی
photosynthetic

شید امایی
photosynthesis

شید امایی شدن
photosynthesize

شید امایی کردن
photosynthesize

شید اوردن
trick

شید برقی
photoelectric

شید زایی
luminosity

شید سال
light-year

شید کردن
unfold

مترادف ها

radiance (اسم)
پرتو، درخشندگی، تشعشع، تابندگی، پرتو افکنی، شید

radiancy (اسم)
پرتو، درخشندگی، تشعشع، تابندگی، پرتو افکنی، شید

پیشنهاد کاربران

شید از شیّاد هم می آید مانند شَیداللهی یعنی از روی شیاد گری ( از اسباب شیداللهی شده ) یعنی به اسم خدا و دین ، شیادی کردن
فروغ، پرتو، نور یا شعاع
خورشید = پرتو خاور / مهشید = پرتو ماه / فرشید = پرتو بالا / جشمید = پرتو جم یا جام جم
واژه شید را می توان بجای شعاع در دایره بکار برد، شید پرمون = شعاع دایره، ترامون = قطر.
شید ، درخشنده ، نام دختر ؛ در لغت نانه دهخدا در معتی لغت شهربابک می خوانیم ، تا شود شاد شیده از بهرام ، شهربابک به شیره داد تمام ، کل شهر بابک در زمان ساسانیان شیر بهای دختر شاه شده
روشنایی یا درخشندگی
تابندگی
در معنی تشنگی ( گویش اچمی )

بپرس