شی با ش و ای و نه مانند شیء عربی بلکه کنند ای در عدد سی تلفظ شود، به معنای زیر در گویش دشتی و همچنین همانند لری معنای شوهر هم میدهد
چیز
پدیده
شی در حقوق به معنای رشوه دهنده است
مرتشی هم یعنی رشوه گیر
ماده ۵۹۰ ق. م. ا
شَیء: چیز ، هر چیزی را علی المطلق شئ گویند در معنی در مقابل شخص است و گاهی نیز تنها چیز جامد بی جان را شئ می گویند
برگرفته از واژه ایرانی چیز و مانند آن است در انگلیسی هم داریم things که گونه ای دیگر از واژه های چیز و چی و شی و . . . است
برگرفته از واژه ایرانی چیز است
در زبان های ایران باختری ( لری، کردی و. . . )
واژه ( چیز ) را ( چی ) می گویند و حرف ( ز ) را نمی گویند.
واژه ( چی ) ( لری ) و ( شی ) ( برخی گویش های لری ) و واژه ی ( شیء ) شاید یک واژه هستند.
چیز ها= چی ها= چیا = شیا = اشیا
پدیده هم به همین چم
شیء: ژانس ( اوستایی: زانثَ )
در گفتار لری در جمله های زیر بکار می رود:
فلانی دخترش را به شی داده است.
دختر فلانی شی کرده است.
با اینکه شی همان شوی و شوهر در فارسی نوشتار است و در گفتار لری ( میانکوه دزفول ) معنایی برابر ازدواج دختر و شوهر کردنش است ولی شوهر را شی نمی گویند و از واژه ی میره استفاده می کنند.
برابرنهاد واژه ( شیء ) واژه ( چیز یا برابرایستا ) می باشد. در فلسفه بهتر است از واژه برابر ایستا بهره گرفته شود و این واژه با واژه آلمانی gegenstande همچم می باشد.
شی ، شو ، سو . همه به معنی آب است ، آب مایه حیات و زندگی است ، شی نیروی زندگی بخش آب است.
شیلا ، شیلات ، به معنی آب زی است آنچه که در آب زندگی می کند مثل ماهی
در گویش اقلیدی
کج شدن فرد و جاری شدن آب را گویند.
Shi
شی درزبان بوشهر به معنای
زیر /شوهرکردناست که شی ( زیر ) در مقابل ری ( رو ) قرارمیگیرد
در زبان لری بختیاری به معنی
عروسی . ازدواج
Shi
صفتی به معنی کاردان و ماهر است. . . واژه 'ناشی' که منفی آن است بمعنی ناوارد و نا آشنا بیشتر رایج
است!
شی . ( ا ) ، ( زبان مازنی ) ، شوهر.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)