mug, to make mouths(at someone), to pull a wry face
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
تظاهر، ادا و اصول، دهن کجی، شکلک، نگاه ریایی
پیشنهاد کاربران
شکلک= شکل کوچک
( مانند بختک، چنگک، عروسک/اروسک، مردمک… )
شکل واژه عربی که در اینجا به چم ریخت یا چهره بکار می رود.
سپس می توان گفت که این آمیخته واژه عربی پارسی همتای واژگانی مانند ریختک و چهرک می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
در این واژه نامه هم گفته شده که چهرک همسنگ واژه انگلیسی رایانه ای avatar می باشد. پس شاید ریختک جایگزین درست تری برای آمیخته واژه شکلک باشد. و واژه رایانه ای emoji هم می تواند از این پیشنهاد بهره ببرد.
( شکل= ریخت، گونه، رخساره، چهره، آرایه، ساختار، دیسه )
( مانند بختک، چنگک، عروسک/اروسک، مردمک… )
شکل واژه عربی که در اینجا به چم ریخت یا چهره بکار می رود.
سپس می توان گفت که این آمیخته واژه عربی پارسی همتای واژگانی مانند ریختک و چهرک می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
در این واژه نامه هم گفته شده که چهرک همسنگ واژه انگلیسی رایانه ای avatar می باشد. پس شاید ریختک جایگزین درست تری برای آمیخته واژه شکلک باشد. و واژه رایانه ای emoji هم می تواند از این پیشنهاد بهره ببرد.
( شکل= ریخت، گونه، رخساره، چهره، آرایه، ساختار، دیسه )
ادا . . . اطوار . . . . .
گاهی به معنی صورتک، نقاب، ماسک
شکل کسی را در اوردن
ادا