شکفتن


    bloom
    blossom
    burst
    flourish
    germinate
    sprout
    blow
    to open
    to cheer up
    to smile

مترادف ها

burst (فعل)
قطع کردن، ترکیدن، منفجر کردن، شکفتن، از هم پاشیدن

open (فعل)
گشودن، روشن شدن، شکفتن، باز کردن، گشادن، افتتاح کردن، اشکار ساختن، باز شدن، اشکار کردن، بسط دادن

flourish (فعل)
نشو و نما کردن، شکفتن، گل کردن، رشد کردن، زینت کاری کردن، برومند شدن، اباد شدن

dehisce (فعل)
ترکیدن، شکفتن، دهن باز کردن

smile (فعل)
شکفتن، خندان بودن، لبخند زدن

پیشنهاد کاربران

بررسی {شِکفتن} و {کفتن} در پارسی:
واژه {شِکفتن} بر می گردد به ریشه اوستایی {اشکا} که خود، ریختِ دیگری از ریشه هندو اروپائی {اشکِی} shkei است.
چِرا ما هَم {کفتن} را داریم هَم {شکفتن}؟ {کفتن} از ریشه {کِی} kei هندو اروپائی است.
...
[مشاهده متن کامل]

نِگَریدنی است که {کِی=اِشکِی} و این در بسیاری از ریشه های هندو اروپایی و اوستایی، رخ داده است.
برای نمونه، دو واژه {مَردَن/شمَردَن} برابر هستند، یکی شان از یک ریشه با {ش} و دیگری از هَمان ریشه بی {ش} گرفته شده است.
چرایی این پدیده را هنوز نیافته ام و کسی هم گویا در این باره کُنجکاو نیست!
. . . . . . . . . . . . . . . . .
مونه ( =ایده ) :با این پدیده، میتوانیم نو ریشه هایی را یافت کنیم و واژه هایی که ریشه شان پیدا نشده را، ریشه شان را پیدا کنیم!
پِنداشت 1:واژه {کِیرو} در یونانی، از همین ریشه {کِی} گرفته شده است و برابر {کفتن} است.
پِنداشت 2:نزدیکی مَعنایی و درونی و بُرونی ( =ظاهری ) دو واژه و زبان، نِشانگر همریشه بودن آنها است.
فَرجام:واژه {کفتن} از {کِی} گرفته شده است.
نمی توانید با پَنداشتِ 2 کنار نیایید، چِرا که اگر این پِنداشت درست نباشد، برای نمونه نمی توانیم بگوییم {رواج} از {رواگ} آمده است یا هر آمدنِ واژه x از y را رد می کنید!
. . . . . . . . . . . . . . . . .
به جای {ترجیح}، میتوانیم بدین شیوه کار کنیم:
میتوانیم به جای اینکه از {اِشکا} اوستایی به {شِکاو/شِکاف} برسیم، به {شِکال} بِرِسیم ( دایِشِ آواییِ ل ) و سپس بن واژه {شِکِلتن}.
پِنداشت1:میتوانیم دوباره به هَر ریشه هَر واژه در هندو اروپایی برگردیم و دوباره از آن واژه سازی کنیم
پنداشت 2:ریشه {اِشکِی} در هندو اروپایی برابر {جدا کردن، متمایز کردن} نیز میباشد، پس برای واژه سازی شایسته است.
پِنداشت2:دایِش های آوایی، به افزودن یِک وات به واژه در گذز زمان می گویند.
پنداشت3:پس از دایِشِ آوایی {پ} و دایِشِ آواییِ {ف}، دایِشِ آواییِ {ل} رواگمند ( =رایج ) ترین دایِشِ آوایی است.
پنداشت4:اگر پس از بررسی از سوی کارشناسان راستین ( نه کیژِ خَژ خورده ها ) پذیرفته شد، از آن واژه میتوان بِکار برد.
فرجام ( اگر پنداشت 4 درست شود ) :بن واژه {شِکِلتَن} را داریم برابرِ {ترجیح دادن}.
. . . . . . . . . . . . . . . . .
در این دیدگاه، کوشیدم تا با فرنایِش ( =استدلال ) با پِنداشت ها و سِپَس فرجام بر پایه آنها، دریافت شما را آسان تر کنم.
دیدید که، برای نمونه، بخشِ سوم هنوز سَد دَر سدی ( =قطعی ) نیست و اگر کارشِناسانِ راستین، بر این بودند که نمی شود، پس این بخش نادرست است.
اگر شما کاربرانِ دانا، با هر کدام از پنداشت های بنده کنار نمی آمد، با پَسگَشت ( =منبع ) و همچنین فرنایِش ( =استدلال ) ، در پاسخ به دیدگاهِ بنده، دیدگاه بنویسد، اگر فرجام بر آن بود که من نادرست بودم، آن بخش را ویرایِش و یا پاک می کنم.
یادمان نرود، من هم باید نخست برای پنداشت هایم به جز ( پِنداشتِ 4، بخش 3 ) که پیش نیاز ( =شرطی ) است و نه میتواند رد شود نه استوار ( =اثبات ) و ( پِنداشتِ 2، بخش 3 ) که شناسه ( =تعریف ) است و ( پِنداشتِ 3، بخشِ 3 ) که بیشترین است و من نمی توانم آن را استوار کنم ( =اثبات کنم ) ( چون که باید همه دایِش های آوایی بررسی شود! )
( باید بگویم که، اگر پنداشت 3 بخش 3 درست هم نباشد، باز هم میتوانیم از دایِشِ آوایی ل بکار ببریم ) را استوار کنم ( =اثبات کنم ) ، پس داریم:
بخش دوم:
پنداشت 1، بخش 2:فرتور
پنداشتِ 2:اگر نادرست باشد، پس نمی توانیم برای نمونه بگوییم {رواج} از {رواگ} آمده است، و یا روی هم رفته نمی توانیم هر واژه x ای را بگوییم از y آمده است.
بخش سوم:
پِنداشت 1:همین دگرگونی های آوایی با ریشه ها را مردم آن زبان انجام داده اند، ما هم مردم هستیم، پس آزاد هستیم با ریشه، دوباره واژه سازی کنیم.
بدرود!

شکفتنشکفتن
باز شدن - بالیدن
مه
به دنیا امدن
باز شدن ، وقتی گلی باز میشه میگن شکفتن بهش
مذلّت

بپرس