قطع کردن، ترکیدن، منفجر کردن، شکفتن، از هم پاشیدن
گشودن، روشن شدن، شکفتن، باز کردن، گشادن، افتتاح کردن، اشکار ساختن، باز شدن، اشکار کردن، بسط دادن
نشو و نما کردن، شکفتن، گل کردن، رشد کردن، زینت کاری کردن، برومند شدن، اباد شدن
ترکیدن، شکفتن، دهن باز کردن
شکفتن، خندان بودن، لبخند زدن