شکستگی بازcompound fractureشکستگی پیدا کردنfractureشکستگی تنشی استخوانstress fractureشکستگی سادهsimple fractureشکستگی صداcrackشکستگی کشتیwreck
fracture (اسم)ترک، شکاف، شکست، شکستگی، انکسارbreak (اسم)وقفه، تفریح، تنفس، شکاف، شکست، شکستگی، فرصت، مهلت، فرجه، انقصال، بادخورfraction (اسم)ذره، شکاف، شکستگی، کسر، برخه، ترک خوردگی، بخش قسمت، تبدیل بکسر متعارفی کردنdecrepitude (اسم)شکستگی، حالت ضعف و ناتوانی، فرتوتیnick (اسم)شکاف، شکستگی، دندانه