شکسته شدن


    brokenness
    smash
    to be weighed
    to be broken or bowed down

فارسی به انگلیسی

شکسته شدن کشتی
shipwreck

پیشنهاد کاربران

خردشدن . . . . خراب شدن . . . . پیرشدن. . . . انکسار. . . .
شکسته شدن : خرد شدن .
مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 382 ) .

بپرس