شکر

/Sekar/

    grace
    praise
    sugar
    (granulated)sugar
    thanks(giving)

فارسی به انگلیسی

شکر افرا
maple sugar

شکر اندود کردن خوراک
glaze

شکر پاشیدن روی شیرینی
frost

شکر پوش
glac

شکر پوش کردن
glac, sugarcoat
candy

شکر خام
brown sugar, moist sugar, moscovado

شکر درشت دانه
panocha

شکر زدن
sugar

شکر زرد و درشت
demerara (sug

شکر سرب
acetate or lead, sugar of lead

شکر سرخ
brown sugar

شکر سوخته
caramel

شکر قهوه ای
brown sugar

شکر گچی
castor sugar

شکر گزاردن
to give thanks

شکر گزاری
thanksgiving

شکر نرم
castor sugar

مترادف ها

sugar (اسم)
شیرینی، شکر، قند، ماده قندی

پیشنهاد کاربران

«شکر» تک آهنگی از گروه موسیقی آلترناتیو راک مارون ۵ است که در ۱۳ ژانویه ۲۰۱۵  ( ۲۰۱۵ - 01 - ۱۳ ) منتشر شد. این تک آهنگ در آلبوم پنج ( آلبوم مارون فایو ) قرار داشت.
این تک آهنگ در چارت های، در رتبه اول و در چارت های کانادا، ایتالیا، اسکاتلند، ایرلند، لهستان، اسپانیا، دانمارک، استرالیا، نیوزلند، بریتانیا، جزو ده ترانه اول قرار گرفت.
...
[مشاهده متن کامل]

شکر
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/شکر_(ترانه_مارون_فایو)
شُکر در پارسی برای سپاس یا در پارسی میانه اِسپاس بوده است. شِکَر هم چیزی است سپید رنگ و شیرین.
معنی به عنوان شیرین کننده می تونه به عنوان استاره از لب یار که در شیرینی بهش تشبیه شده هم استفاده بشه
واحد شمارش لبخند
واژهٔ شکر در پارسی از واژهٔ sharkara در زبان سانسکریت گرفته شده است. سپس به صورت سکر از فارسی به عربی راه یافته و از عربی به زبان های اروپایی وارد شده است.
منبع. https://www. etymonline. com/word/sugar
شکر به سنگسری مِنِت - - - - سِپاس - - - - - دِست دّردنّکِره - - نِمک شناس - - - - تّه دور بّگردی
قدر هر نعمتی بجا شکر آن سر ریز
ز هزاران نعمت بر انسان چه دل آویز
ز هر نعمت شکر لازم در دامن آویز
...
[مشاهده متن کامل]

ز شکر آید رام در دل رنگ آمیز
ز شکر هر نعمت هورمون نشاط در جسم سر ریز
ز تکریم واحترام در ارتباط به هم وقتی شکر هست دست آویز
ز فراز شکر در جمع انجمن عبیرامیز
ز هر نعمت قامت بر افراشته دل شور انگیز
پارسی ز معرفت آید شکر شِکر ریز
ز بی معرفتی نیاید شکر در هر دراویز

ساکارا یا سوکر یا شوگر یا شکر = سوکه یا سوکه ر =سوک =سبک= منظور نیشکر است که سبک است
واژه های عربی زیر ریشه اوستایی دارند:
فکر: Ava Kara
ذکر: Adhiri Kara
نکر: Ni Kara
بکر: Aipi Kara
سکر: Os kara
شکر: Asha Kara
مکر: Aiwi Kara
حکر: Akh Kara
عکر: A Kara
وکر: Vi Kara
پیرس: paarsitek
شکر کرد
سپاسگزاری کرد
شکردن و شکر و جانشکر و دل شکر نه به چم شکار که به چم برش و بریدن است و راست این واژه شگر است - شگر نیز چون شمار بی ش ریشه ان بدست میاید چون شمار که مارش است شگر نیز گرش = برش است و گر و گرا در پارسی بر و برا است و بریدن نیز مانند شگردن ریشه در گر دارد - در پارسی گ - ب جای هم نشینند چون گنجشک و بنجشک
شِکَر/Sekar/
خود واژه شکر در زبان فارسی از زبان سنسکریت ریشه گرفته بعدها از زبان فارسی به عربی با عنوان�سکر� �و از عربی به اروپا و بعد به زبان انگلیسی راه پیدا کرده است.
بن مایه:جستارِ"چه کلمه هایی از ایران به غرب راه پیدا کردند؟کلمات فارسی که انگلیسی ها استفاده می کنند!"از خبرگزاری مهر
منابع• https://www.google.com/amp/s/www.mehrnews.com/amp/3714826/
شَکَر: زنی از مردم اصفهان کخسرو پرویز او را به رغم شیرین به زنی گرفته بود.
( ( شیرین به در نمی شود از خانه بی رقیب
داندشکر که دفع مگس بادبیزن است ) )
( گزیده غزلیات سعدی، حسن انوری، انتشارات علمی، چ اول، ۱۳۶۹، ص۱۳۸. )
بَرسَمنیدَن.
واژه ی " شکر " فارسی ، پس از سیر در زبان های غیر ایرانی با تغییر لهجه و معنی به شکل " ساکارز " در آمده و دوباره به زبان فارسی بازگشته است و امروزه با همان شکل تغییر یافته در زبان فارسی کاربرد دارد .
شُکریدن.
سپاسیدن.
شکر ( Shakar ) : : [ اصطلاح چوپانی ] بزی که رنگ روشن مایل به زرد داشته باشد.
اگر بخواهیم در باره زیان شکر بنویسیم ده ها برگ لازم است و می شود در چهار جلسه دو ساعته در مورد آن گفتگو کرد. ولی در این وبسایت که برای دید گاه است, کوتاه نویسی بهتر است. شکر یک سم است که بیماریهای زیادی
...
[مشاهده متن کامل]
را باعث می شود. دو میلیارد از جمعیت کره زمین دارای اضافه وزنی هستند. ( تا سال ۲۰۵۰ نیمی از جمعیت جهان اضافه وزنی خواهند داشت ) // یکی از پدید آورنده های آن خوردن خوراکی های شیرین و نوشیدن نوشابه هایی است که دارای شکر هستند. از این دو میلیارد تعداد زیادی Adipositas ( لاتین آن ) هستند و به کسانی گفته می شودکه چاق و بیمار هستند. بر اساس ارزیابی WHO یا سازمان بهداشت جهانی ادی پوزیتاس به کسی گفته می شود که وزنی بیش از ۳۰ کیلوگرم بر هر متر مربع بدن دارد. برای اینکه روش شود فرمول آنرا می نویسم . BMI=Kg/m. m یا [ وزن بدن تقسیم بر ام به توان دو] در نظر بگیریم یک تن که ۷۵ کیلوگرم است و قدی برابر 1, 65متر دارد می شود ۷۵ تقسیم بر 2, 7225 که مساوی است با ۲۷ و نیم کیلوگرم این دارای اضافه وزنی است ولی Adipositas نیست. این واژه دارای سه درجه است. ۱ - کسی که وزنی بین ۳۰ تا ۳۵ کیلو گرم دارد ادی پوزیتاس درجه یک ۲ - بین ۳۵ تا ۴۰ کیلو گرم درجه دو ۳ - از ۴۰ kg بیشتر درجه سه است. پس از این پیشگفتار در سوپر مارکتهای کشور های پیشترفته و دارای تکنولوژی شکر در تمام مواد غذایی هست حتی در نان هم می ریزند. در آلمان ۳۲۰۰ نوع نان درست می کنند که در بیشتر آنها شکر به شکل Syrup وجود دارد. فامیل هایی که از ایران به دیدن ما می آیند شکلاکتهای سوئیسی دوست دارند که یا در اینجا می خورند و یا با خود درهنگام برگشت همراه می برند. ولی ما از آنها پرهیز می کنیم. خطر ناکترین شکر فروکتوز Fructose است . منظور آن فروکتوزی که در موز یاسیب و میوهای دیگر هست نیست بلکه آن نوع است که به شکل شیمیایی از راه تخمیر نشاسته گندم و یا ذرت می سازند. این نوع فروکتوز چندین بار از شکر شیرین تر است و در همه مواد غذایی و شیرینی جات به طور بسیار دست ودل باز می ریزند چون بسیار ارزان تهیه می شود. Fructose از بیماری اضافه وزن گرفته تا سرطان و نقرس بیماری قلب و عروق تا مرض قند بسیار خطر ناک را باعث می شود. در اینجا روی بسته آدامس با خط درشت می نویسند بدون شکر که بسیار شیرین است و در آن فروکتوز وجود دارد. این در هنگام جویدن به ریشه دندان می رسد و در آنجا مانند Citric acid عمل می کند و باعث پوسیدگی داندانها می شود و شکر و یا نوع بسیار بد آن فروکتوز دشمن دندانها هم هستند. به هر حال دوستانی که این دیدگاه را می خوانند بدانند که تنها باید میوه خورد و از شکر و فروکتوز دوری کرد. ( از شیرینی ها و نوشابه های شیرین به ویژه سیاه رنگ آن باید دوری کرد )

از شگفتی های زبان مادری ما پارسی نوشتن آن است که شکر ماده بلوری سفید رنگ را با سپاس[ شکر] یک جور می نویسند. این آدم را به یاد شامه ( شعر ) مولوی می اندازد //ماهی از سر گنده گردد نی زدم\\ که سه مفهوم دارد:۱ - ماهی از سر بزرگ می شود و نی خیزران از دمش۲ - ماهی از سرش بزرگ می شود و نه از قسمت دمش ۳ - ماهی از قسمت سر می گندد و نه از قسمت دمش که عجیب است. در زبان آلمانی شکر می شود Zucker این از آلمانی میانه می آید کهZuccer است و از زبان ایتالیایی Zucchero گرفته شده. بصورت کوتاه اگر بخواهیم شکر را از نظر Etymology بررسی کنیم.
...
[مشاهده متن کامل]

۸۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح از ملانزی ( Melanesian ) و Polynesian شکر از راه کشت چغندر تولید می شده است. ۶۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح از آسیای شرقی وارد هند و ایران شده. ۶۰۰ سال پس از میلاد ( پیش از حمله اعراب ) سرزمین ما نخستین کشوری بوده که شکر به صورت کله قند تولید می کرده به این شکل که شیره چغندر بسیار داغ را با گچ و یک ماده پروتئینی ( طبق متن های آلمانی ) ترکیب می کرده اند و در قالبهایی که فرم کله قند داشته اند و از جنس چوب یا سفال بوده اند می ریختند و در آنجا کریستالی می شده و به شکل کله قند در می آمده است. نخستین کارخانه شکر سازی مدرن در پایان قرن شانزدهم میلادی ساخته شده است. ( فرهنگنامه Brockhaus برگ ۹۵۱ ) در فرصتی دیگر در مورد ضرر و زیان شکر خواهم نوشت!

1 - شکر
ریشه واژهٔ شکر در فارسی از sharkara ( ساکارا ) گرفته شده است. که در زبان سانسکریت به گیاه نیشکر اطلاق می شده است . سپس به صورت سکر از فارسی به عربی و با تلفظ SUGAR به زبان های اروپایی وارد شده است . زیرا ایران و هندوستان در آن زمان اولین تولید کنندگان و صادر کنندگان شکر به جاهای دیگر جهان بوده اند . البته شکر هندوستان از شکر ایران مرغوبتر بوده است . شکر مازندران و شکر هندوستان / هر دو شیرین این کجا و آن کجا ؟
...
[مشاهده متن کامل]

طبق شواهد تاریخی، ایرانیان از نخستین اقوامی بودند که شکر را می شناختند و حتی از حدود 332 سال قبل از میلاد مسیح در ایران مورد استفاده بوده است. همچنین سوابقی از کاربرد واژه شکر در زبان پهلوی و نوشتار های دوره ساسانیان وجود دارد.
Sugar – شکر: ازکلمات کمیابی است که خود اروپائیان نیزتصریح به ایرانی بودن آن دارند . این واژه در زبان های دنیا امروزه به شکل های زیر کار برد دارند .
اردو : شوگر ، سندی: شوگر ، اویغوری: شیکر ، ازبکی Shakar ، گرجی shakari ، مغولی chikher ، سوئدیsocker ،
فنلاندی sokeri ، سومالیایی Sonkorta ، فرانسویsucre ، کاتالان Sucre ، ساموآیی Suga ، یوروباییSuga ، انگلیسیSugar ، باسکیSugar ، لاتین sugar ، مالاگاسیایی Sugar ، تلوگویی Ṣugar ، استونیاییSuhkur ، آفریکانسsuiker ، هلندی Suiker ، عربیsukar ، سواحیلیSukari ، هوسیاییSukari ، فریزی غربیSuker ، اسپرانتوSukero ، دانمارکی sukker ، نروژی sukker ، ایسلندی Sykur ، بلاروسی Cukar ، لهستانی Cukier، اسلواکیcukor ( سوکور ) ، مجاریcukor ، چکی Cukr ( چوکر ) ، لیتوانیاییCukrus ، لتونیایی Cukurs ، برمه ای ، skyarr ، تاتاری shakar ( شاکار ) ، تاجیکیshakar ( شاکار ) ، روسیsakhar ، مراتی Sākhara ، کانارا Sakkare ، ژاپنیSatō ( سَتؤ ) ، بوسنیایی ، صربی، کروات Secer ، مقدونیŠeker ، ترکمنی sheker ( شکر ) ، ترکی استانبولی şeker ، ترکی آذربایجانیŞəkər ، ارمنی Shakaravaz شاکاراواز ، آلبانیایی sheqer ، نیانجاییShuga ، پرتغالی Achucar ( اسوکر ) ، سبوانو Asukal ، فیلیپینی Asukal ، اسپانیایی Azucar ( ازوکار ) ، گالیسیایی Azucre ، تامیلیCarkkarai ( سارکا ری ) ، کینیارواندایی Isukari ، هائیتیایی Sik ( ساک ) ، امهری sikwari ( ساکواری ) ، سینهالیsīni ، گیلی اسکاتلندی Siucar، ایرلندی Siucra ، ولزیSiwgr ، خمری skar ، اسلوونیایی Sladkor ( ساکور ) یدیtsuker ، اوکراینیTsukor ( تسکور ) ، زولویی Ushukela ، یونانیZachari ، رومانیاییzahar ، بلغاری zakhar ، لوگزامبورگیZocker ، مالتیZokkor، کورسیZuccaru ، ایتالیاییzucchero ، آلمانیZucker ، شونایی Shuwa ، ایگبویی Ọka ( چکا )
2 - قند
در زبان هندی به کریستال �خاندا� گفته می شد . هندی ها وقتی شکر را به شکل نبات یا کرستال تبدیل می کردند به آن خاند می گفتند ایرانی ها خاند را گند و عربها آن را به قند تبدیل کردند . قند مُعَــرَّب یعنی عربی شده ی � کَند � است قندیل یعنی کرستال مانند . این واژه در انگلیسی به �Candy� تبدیل شد . لذا CANDY در انگلیسی که آب نبات است با همین واژه ارتباط ریشه ای دارد.
واژه ی کاندیدا نیز از همین ریشه است. به گفته محمود بختیاری، کاندیدای وکالت درزمان قدیم لباس سفید رنگ شکری می پوشیده وبه همین ترتیب خود را نامزد انتخابات می کرده وبدین رو واژه Candidate ( کاندیدا، نامزد ) ساخته شد.
بنابر این کلمه قند واژه ی است پارسی، همان طور که شکر واژه ای است ایرانی.
زبان هایی که شکر به شکل قند از ایران به آنها راه یافت .
قرقیزی kant، پنجابیKhaḍa ، گجراتیKhāṇḍa ، همونگQab zib ، قزاقی Qant ، اندونزیایی Gula ، جاوه ایGula
، سوندایی Gula ، مالایی Gula ، هاوائیایی Kālā ، هندی cheenee ( چنای ) بنگالیCini ، نپالیCinī ،
چینی ها به شکر تانگ می گویند . تانگ همان سلسله ی تانگ چین می باشد . در ۶۱۸ میلادی همزمان با سلطنت خسرو پرویز در ایران سلسله �تانگ� روی کار آمد و توانست حدود مرزهای خود را به هند و ایران برساند. گویا در دوره تانگ روش کاشت محصول نیشکر از ایران و هندوستان به چـــــین برده شد و نام محصول آن هم به نام این سلسله تانگ نامیده شد . چون سومین امپراتور این خاندان �کائو تسنگ� تمام شبه جزیره کره را گرفت لذا این نامگذاری در زبان کره ای هم دیده می شود .
چینی Tang ، کره ای seoltang ، ویتنامی duong ، لائوسی nam tan ، تایلندی natal

قند نیشکر Sugarcane ( قند های مکعبی از شکر استخراج شده از نیشکر تولید می شوند ) اما قند خرد شده از کله قند ناشی از فرایند فرآوری چغندر قند می باشد.
قند دانه
28. نیشکر ( Saccharum officinarum ) نوعاً گیاهی هندی یا بهتر بگوییم از جنوب خاوری آسیا است، اما تاریخچه آن در ایران آن قدر اهمیت دارد که در اینجا چند سطری به آن اختصاص دهیم. در سالنامه های سویی شکر سخت ( ši - mi ، با معنای واژه به واژه ی "عسل سنگی" ) و pan - mi ( "نیم عسل" ) را به ایران ساسانی و تسائو ( جغتا ) بسته اند. روشن نیست دومی را باید چه نوع شکری دانست. پیش از پیدایش شکر همه جا عسل را در شیرین کردن خوراکهایشان کار می گرفتند و از همینرومردمان باستان شکر را گونه ای عسل می دانستند که بی زنبور از نی فراهم آرند. نام ši - mi نخستین بار در Nan fan ts'ao mu čwan آمده؛ نیشکر هم نخستین بار در همین اثر بازنمائی و محصول کیائوـ چی ( Kiao - či ) ( تونکن ) دانسته شده است؛ بر پایه این متن، بومیان این سرزمین شکر را ši - mi می نامند که چه بسا برگردان واژه به واژه ی نام تونکنی آن باشد. در سال 285 ترسائی ، فوـ نان ( Fu - nan ) ( کامبوج ) ču - čö ، ( "نیشکر" ) را چون خراج به چین فرستاد.
...
[مشاهده متن کامل]

گویا در دوره تانگ شکر را از ایران نیز به چـــــین می بردند، زیرا مــون شن ( Mon Šen ) که در نیمه دوم سده هفتم Ši liao pen ts'ao را نوشته است، می گوید شکری که از پوـ سه ( ایران ) به سه ـ چوان می آید عالی است. سوـ کون ( Su Kun ) ، که پیرامون سال 650ترسائی به بازنگری در T'an pen ts'ao پرداخته، شکر وارداتی از سی ژون ( Si Žun ) را ستوده که باز هم می تواند اشاره به مناطق ایرانی باشد. در مورد ورود و پراکندگی نیشکر در ایران اطلاعات دقیق موجود نیست. لیپمان نظریه ای پرآب و تاب ساخته و پرداختـــــــه بر این پایه که بی گمان مسیحیان جندی شاپور، شهری که با هند در ارتباط بود و طب هندی در آنجا تدریس می شد، کشت نیشکر و صنعت تهیه شکر را در آنجا رواج داده اند. اینها همه گمانه زنی هائی است
بس هوشمندانه که هیچ سندی آن را تأیید نمی کند. دانسته ها در این مورد در همین حد است که مورخ ارمنی، موسی خورنی، در نیمه دوم سده پنجم نوشته است که نیشکر در المائیس در نزدیکی جندی شاپور کشت می شده، و اینکه نویسندگان عربی نویس بعد از او چون ابن حوقل، مقدسی و یاقوت به کشت نیشکر و تولید شکر در برخی بخشهای ایران اشاره کرده اند. متن چینی پیشگفته از آن رو اهمیتی دارد که نشان می دهد شکر در سده ششم م. در دوران ساسانی شناخته بود. همان طور که مشهور است، عربها پس ازگشودن ایران ( سال 640 ترسائی ) به صنعت تصفیه شکر علاقه فراوان نشان داده آغاز به پراکندن کشت نیشکر در فلسطین، سوریه، مصر و سرزمین های دیگر کردند. چینی ها در فن تولید شکرهیچ وامی به ایرانیان ندارند. در سال 647 ترسائی ، فغفور تایی تسون ( T'ai Tsun ) مشتاق شد رموز تولید شکر را فراگیرد، و هیئتی را به ماگادها در هندوستان فرستاد تا فرایند جوشاندن شکر را بررسی کنند، و نیشکرکاران یان ـ چو ( Yan - čou ) این شیوه را بر گزیدند. رنگ و مزه این فرآورده در آن زمان برتر از گونه هندی بود. مردانی از قاهره نزدیک پایان دوره مغول فن پالایش شکر را به چینی ها آموختند. از کتاب در دست انتشار مرکز نشر دانشگاهی، به شناخت دو سویه ایران و چین باستان، ، بـــــرگردان فارسی مهرداد وحدتی دانشمند از ساینو - ایرانیکا اثر جــــــاوید برتولد لوفر، آمریکائی آلمانی تبار.

سپاس
شناخت ارزش هدیه یا نعمت و نیز ارزش کار دهنده ی آن نعمت یا هدیه و به وسیله ای مناسب ( مادی یا معنوی یا هردو ) از او سپاسگزاری کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس